۱۳۹۱ مرداد ۲۸, شنبه

نامه پان ایرانیسم شماره ۵۷- هشدار به ملت ایران: طرح یک نماینده کنگره آمریکا برای جدایی آذربایجان از ایران


شماره ۵۷- هشدار به ملت ایران: طرح یک نماینده کنگره آمریکا برای جدایی آذربایجان از ایران

نامه پان ایرانیسم

هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دوره دو، شماره ۵۷ – آدینه ۲۷ مرداد ۱۳۹۱ – ۱۶ اوت ۲۰۱۲
درود بر هم میهنان گرامی‌
مطالب زیر تقدیم میشوند:
- هشدار به ملت ایران: طرح یک نماینده کنگره آمریکا برای جدایی آذربایجان از ایران
- بیانیه دانشجویان دانشگاه تبریز پیرامون سواستفاده تجزیه طلبان از زمین لرزه شمال غرب ایران
- سوگ چامه ای برای هممیهنان آذری
- بی بی سی زلزله و تفرقه افکنی در ایران
- پنج ترانه برای یک لبخند
- خون میچکد از دیده در این کنج صبوری
پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز

هشدار به ملت ایران: طرح یک نماینده کنگره آمریکا برای جدایی آذربایجان از ایران

طرح کنگره آمریکا برای جدایی آذربایجان از ایران
یک نماینده کنگره آمریکا در طرحی خواستار تلاش دولت برای جدایی آذربایجان از ایران شد.
به گزارش مشرق، در گفتمان سیاسی آمریکا در خصوص جمهوری اسلامی ایران اقدامات پنهان و خرابکاری صنعتی به عنوان جایگزینی برای جنگ به حساب می آیند. اما اکنون، با توجه به گفته های نماینده کنگره “دانا روهراباکر”، ما با جایگزین دیگری برای اقدام نظامی مواجه هستیم:
قطعه قطعه کردن ایران.
“دانا روهراباکر”
این نماینده کنگره آمریکا در نامه ای به هیلاری کلینتون خواستار کمک آمریکا به تجزیه ایران و جدا کردن آذربایجان از ایران شد.
طبق نامه روهراباکر که برای وزیر خارجه هیلاری کلینتون ارسال کرد:
«کمک در مشروعیت بخشیدن به اشتیاق مردم آذری برای کسب استقلال خود، در قیاس با تهدید بمباران مخازن تحقیقاتی هسته ای زیرزمینی ایران، میتواند خطر بسیار بزرگتری برای حاکمان ایرانی به دنبال داشته باشد.»
سیاستمداران آمریکایی همیشه حقوق گفتاری و رفتاری را برای خود محفوظ داشته اند، حقوقی که اگر از سوی دیگران مطرح شود به صورت اقداماتی کاملا زشت و شیطانی قلمداد میشود. تصور کنید که یکی از اعضای پارلمان کشوری نامه ای به دولت خود بفرستد و از آن بخواهد تا از انتقال هاوایی به ساکنان هاوایی و یا بازگرداندن کالیفرنیا به مکزیکیها حمایت کند. ظاهرا ابرقدرت بودن حقوق خاص خود را در پی دارد.
۱۸۲۸ سالی بود که ایران تحت سلسله قاجاریه مجبور شد تا معاهده ترکمنچای را امضا کرده و قلمروی خود را پس از شکست در جنگ به روسیه واگذار کند (ایران علاوه بر از دست دادن حق ارضی، کلیه حقوق دریانوردی خود در دریای خزر را از دست داد در حالیکه روسها حقوق کاپیتولاسیون و نیز امتیاز ارسال نمایندگان کنسولی به سراسر ایران را بدست آوردند). از اینرو، برای بیشتر ایرانیان از جمله بیشتر آذریهای ایرانی کاملا آشکار خواهد بود که طبق نامه روهراباکر «سرزمین آذریها بین ایران و فارس در سال ۱۹۲۸ تقسیم شد»، حتی اگر این تاریخچه بتواند ضعف شدید ایران از سال ۱۸۲۸ به عنوان یک قدرت را برای خود ایرانیان به تصویر بکشد.
آنچه مشکل سازتر است تمایل برای آسیب زدن به ایران کنونی به هر روش ممکن است، نامه روهراباکر ظاهرا از خبرهای جدید شکوفایی روابط نظامی اسرائیل و جمهوری آذربایجان الهام گرفته است.
روهراباکر مینویسد: «حمایت از چنین همکاریی برای ایالات متحده معقول به حساب می آید، چرا که حکومت دیکتاتوری و سلطه جویانه موجود در تهران دشمن ما و نیز دشمن آنها میباشد. مردم آذربایجان از نظر جغرافیایی از هم جدا شده اند و آنها پس از تقریبا دو قرن حاکمیت خارجی خواستار اتحاد مجدد سرزمین خود میباشند.»
بگذارید به رمزگشایی این جمله بپردازیم. در یک جمله، ملت و سرزمین به هم متصل بوده و تجزیه سرزمینی از کشوری به منظور الحاق آن به یک کشور دیگر آسان میباشد. با توجه به تمایل ایجاد خطری که حتی «از بمباران مخازن تحقیقاتی هسته ای زیرزمینی ایران بزرگتر است»، ظاهرا نیازی به در نظر گرفتن این حقیقت نیست که میلیونها آذری ایرانی در خارج از چهار استان ایرانی آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، و زنجان زندگی میکنند که در آنها اکثریت آذری هستند، و درصد زیادی از جمعیت مردم آذربایجان غربی کرد هستند و نه آذری. ظاهرا فاکتورهای بیربطی برای روهراباکر و بیشتر سیاستمداران آمریکایی مخالف ایران وجود دارد که جزئیات نامتناسب مزاحمتی برای آنها ایجاد نمیکند.
وظیفه و ایجاد «خطر بزرگتر» ــ بخوانید بی ثبات کردن جمهوری اسلامی- آن چیزی است که اهمیت دارد، بدون لحظه ای فکر به هزینه های بالقوه ای که تحریک این نوع بی ثبات سازی میتواند در هزینه های زندگی و معیشتی به همراه داشته باشد. «بیایید دردسر بسازیم» شعار است و چه کسی اهمیت میدهد که عواقب آن چه خواهد بود. هیچ چیزی وجدان این سیاستمداران آمریکایی را به درد نخواهد آورد ــ حتی مصیبتهایی که حمله عراق و اکنون جنگ برنامه ریزی نشده سوریه به دنبال داشته است.
متن کامل نامه این نماینده به کلینتون به این شرح است:
خانم وزیر
یکی از اعضای حزب حاکم جمهوری آذربایجان فوریه گذشته از دولت خواست تا نام این کشور را به «آذربایجان شمالی» تغییر دهد. سیاوش نوروزوف، یکی از اعضای پارلمان، پیشنهاد داد که ۱۶ میلیون آذری ساکن در شمال غربی ایران (آذربایجان جنوبی) باید به صورت یک ملت واحد و متحد در بیایند. این سرزمین که آذربایجان جنوبی در نظر گرفته میشود، تقریبا دوبرابر جمهوری آذربایجان در شمال دارای جمعیت است. بنا بر گزارشات، این پیشنهاد مورد توجه چندین تن از اعضای پارلمان نیز قرار گرفته است.
در ایران، دولت تهران استانهایی که ساکنان آنها عمدتا قومهای آذری هستند را آذربایجان شرقی و غربی مینامد، بنابراین این موضوع خود ادله ای بر این ادعای دولت باکو میباشد که معتقدند سرزمین آذریها تقسیم شده است. در واقع، این قلمرو به واسطه معاهده ترکمنچای در سال ۱۸۲۸ و بدون جلب رضایت آذریها بین روسیه و ایران تقسیم شد. روسیه دیگر در این موضوع عامل تاثیرگذاری به حساب نمی آید، چرا که جمهوری آذربایجان استقلال خود را در سال ۱۹۹۱ به هنگام فروپاشی جماهیر شوروی بدست آورد. ایرانِ امروز از فارس حدود دو قرن گذشته بسیار متفاوت است.
به دنبال خبرهای اخیر پیرامون شکوفایی همکاری نظامی بین اسرائیل و آذربایجان، مسئله آذربایجان مجددا مطرح گردیده است. حمایت از چنین همکاریی برای ایالات متحده معقول به حساب می آید، چرا که حکومت دیکتاتوری و سلطه جویانه موجود در تهران دشمن ما و نیز دشمن آنها میباشد. نحوه تعیین هویت، احساس وفاداری، و اقدامات مردم خاورمیانه را نمیتوان همیشه بر اساس خطوط مرزی موجود بر روی نقشه یک کتابخانه تعیین کرد. ایران به منظور افزایش تاثیر خود در لبنان و عراق، از گروه های قومی و مذهبی سو استفاده کرده است. ایالات متحده باید به دنبال فرصتهایی باشد تا بتواند همین کار را در مناطق کلیدی انجام دهد. کمک در مشروعیت بخشیدن به اشتیاق مردم آذری برای کسب استقلال خود، در قیاس با تهدید بمباران مخازن تحقیقاتی هسته ای زیرزمینی ایران، میتواند خطر بسیار بزرگتری برای حاکمان مستبد ایرانی به دنبال داشته باشد.
باتشکر
دانا روهراباکر
***

بیانیه دانشجویان دانشگاه تبریز پیرامون سواستفاده تجزیه طلبان از زمین لرزه شمال غرب ایران

بیانیه دانشجویان دانشگاه تبریز عینا ارسال می گردد.
گروه خبری سهند

“گوناذ تی وی” گرگی در لباس گوسفند

ایران از غم از دست دادن فرزندان غیورش در زمین لرزه شهرها و روستاهای تابعه هریس ، ورزقان و اهر خون میگرید. ایرانیان در انسان دوستی و رقت قلب شهره عالمند و بار دیگر ثابت کردند که اعضا یک پیکرند .
زلزله برگ دیگری از تاریخ زرین آیین مهر و انسان دوستی و آزمون بزرگ ایرانیان رقم زد به طوریکه جهان از این احساس غریب در حیرت است.
به عنوان نمونه ای بسیار کوچک و فارغ از صف های چند صد کیلومتری اتومبیل و کامیون های کمک های مردمی ، صف های طویل مردم در پایگاه های انتقال خون از غرب تا شرق، از شمال تا جنوب ایران ، نشان داد که ایرانیان با احساس ترین های این کره سرد و خاکی اند و تسکین درد مشترکمان مشاهده تصاویر یاری رسانی و همدلی مردم و مسئولین این سرزمین با مصیبت دیدگان از زلزله بود و بس.
اما همه همچون ایرانیان صادقانه و یک دل و یک صدا به فکر آسیب دیدگان از این بلای طبیعی نبودند .
زوزه گرگ های تجزیه طلب و تلویزیون وابسته به سیا در آمریکا (گوناذ تی وی) که در این روزها دایه مهربان تر از مادر شده اند به خیال خود در تلاشند تا با سو استفاده از پیامد های خشم طبیعی زمین ، خشمگینانه موقعیت از دست رفته و فناشده خود را باز یابند .
گرداننده اصلی این شبکه “احمد یوسفی سادات” نام داشته و شناخته شده ترین عنصر وابسته ، آلوده به رذایل اخلاقی و بازیچه دولت مستبد باکو می باشد که همچون گرگ درنده و تنها اسیر بیایان است تلاش می کند با احساسات مردم بازی کرده و افکار نژاد پرستانه و تفرقه افکنانه را رواج دهد غافل از این که ایرانیان میهن دوست ترین و یا احساس ترین های این گیتی هستند.
همچنین دولتمردانی از سویی پیام تسلیت می فرستند و از سویی دیگر دلار های کثیف را به لانه گرگ های خاکستری و بویژه تلویزیون ضد مردمی “گوناذ تی وی”، روانه می کنند تا عده ای انگشت شمار ، بیفکر ، بیسواد و احساساتی را تحت تاثیر قرار داده و تشویق به آشوب طلبی و بی نظمی کنند.
اما ایرانیان که مرتب دوست و دشمن را در ورطه گذر زمان می آزمایند عناصر وابسته ای از این دست را نیز آزموده اند . اینان می بینند که چگونه افرادی فاسد حتی به خانواده های درگذشتگان و مجروحین آنان در یک بلای طبیعی نیز رحم نکرده و سعی در استفاده ابزاری از مردگانشان هستند که البته “اوبالی مرده خوار” روز جزای سختی در پیش خواهد داشت.
جالب آن که تجزیه طلب ها و گرگ های تنهای بیابان که به دنبال تکه گوشتی برای ادامه زندگی خود هستند حتی از جسم خون آلود و تکه تکه شده سو استفاده می کنند و دم از انسانیت و حقوق انسان ها و روستاییان آواره می زنند و چون قبلا در دعوت به آشوب طلبی مرتبا شکست خورده و مردم میهن دوست آذربایجان در تبریز و ارومیه دست رد به سینه این عنصر لاقید و و ابسته زده اند اینبار نیز قصد دارند با موج آفرینی کذایی مجددا دستور اربابان فاسد خود را در مورد آشوب آفرینی و ایجاد بی نظمی خیابانی را اجرا کنند.
در خبری که امروز از طریق رقبای تجزیه طلبان در شبکه های اجتماعی پخش شده است ظاهرا ” احمد اوبالی ” به همراه تنی چند از دوستان قصد دارند با اعلام شماره حسابی کمک های مردمی ! برای زلزله زدگان جمع آوری نمایند که به دلیل عدم اعتماد حتی جمع سه نفره به همدیگر این امر به تعویق افتاده و یکی از افراد حاضر در جمع در صفحه فیس بوکی خود نوشته : “چون من دیدم اوبالی تیغ زن که جیب دوستاش و نزدیکانش رو هم می زنه و به هیچ کس رحم نمی کنه قصد داره با سو استفاده از احساسات مردم شماره حسابی اعلام و از مرده ها هم سو استفاده کنه”.
تجزیه طلبان در حالی برنامه خنده بازار صدا و سیمای جمهوری اسلامی را که عملی کاملا ناصواب است پیراهن عثمان کرده اند که هم مسلکانشان از اولین ساعات زلزله تا به امروز در شبکه های تلویزیونی در بادکوبه و آنکارا مشغول پخش برنامه های رقص و آواز بودند.
به یاد داریم که در زلزله ارجیش و وان ، ایرانیان سریعتر و حتی با مسئولیت تر از شهروندان ترکیه به یاری آسیب دیدگان شتافتند . آیا غارت اتومبیل های حاوی کمک ها به زلزله زدگان وان توسط ترک ها را از یاد برده اید ؟ آیا نتیجه گزارش نظر سنجی یک موسسه معتبر افکار سنجی اروپایی در مورد زلزله ارجیش و وان را مشاهده فرمودید که سایر شهروندان نژاد پرست ترک در سایر شهرها مثل استانبول چگونه به سرنوشت کردها در گوشه ی دیگر کشورشان بی اهمیت بودند ؟ و دریغ از یک لیر کمک.
آیا مجری های خوش آب و رنگ بادکوبه ای و آنکارایی حتی برای لحظه ای هم که شده به احترام خون زنان و کودکان سرزمین ما دست از مطرب نوازی برداشتند.
متاسفانه عوامل حکومتی همسایگانی که پس از جدایی از ایران بزرگ، خود را بی ریشه و هویت یافتند ، خود تاریخ ساخته و دوست دشمنان این ملک و ملت بوده و دایه مهربان تر از مادرند و خود را در ظاهر کشوری آزاد ! و مدافع حقوق بشر می نامند اما کافیست سری به زندان های مخوف دولت باکو بزنید تا صدای ضجه ها و شکنجه های شیعیان ، آزادی خواهان ، منتقدان و روزنامه نگاران بی پناه را بشنوید یا از سویی دیگر اگر باور ندارید سری به دفاتر مدافع حقوق رسانه ها بزنید تا لیست ۷۰ نفره از روزنامه نگاران منتقد زندانی در ترکیه را که بزرگترین زندان روزنامه نگاران در خاورمیانه است را دریافت کنید.
حال عوامل وابسته و دست چندم این کشورها در رسانه هایشان به زعم خود می خواهند برای مردم و مسئولین ایرانی درس مسئولیت پذیری و انسان دوستی بدهند.
اما ایرانیان باهوشترین انسان های کره زمین هستند و سره را از ناسره به خوبی تشخیص می دهند و با دارا بودن ظرفیت های بالایی از تخصص و مهارت توام با تعهد و بدون نیاز به دشمنان ملک و ملت ، بر بسیاری از مشکلات و ضعف ها فایق خواهند آمد و روستا ها و شهرهای سرسبز ترین و زیباترین منطقه از ایران عزیزمان را زیباتر از گذشته خواهند ساخت.
۲۵/۵/۱۳۹۱
جمعی از دانشجویان دانشگاه تبریز
***
سوگ‌چامه‌ای برای هم‌میهنان آذری
سراینده استاد هما ارژنگی
باز می آیم به سویت، با دو چشم تار و گریان
آی آذربایجانم، آتشت افتاده بر جان
ای سپند سربلندم، سرزمین نور و ایمان
بی قرار و داغدارم، در غمت بنشسته نالان
خشم کور آسمانها هستیت را کرده ویران
روی خاکت گردِ ماتم، سینه ات آماج توفان
کو به کو افتاده هرسو پیکری در هم شکسته
اشک گرمی، آه سردی، سینه‌ای از غم پریشان
ای دلیر آذری، ای خون بهای مُلک ایران
ای گذشته از سر و جان، در رهش همواره آسان
من به هر جا از تو گویم با تو گریم با تو مویم
تا جهان باشد به جا من با تو دارم عهد و پیمان.

***
بی بی سی زلزله و تفرقه افکنی در ایران

از تارنمای سحرگاهان
ظاهرا تلویزیون بی بی سی بازهم دست به شرارت جدیدی زده و دوتن از کوششگران تفرقه قومی را دعوت کرده است تا خودشان را نماینده مردم آذربایجان جا بزنند و بدون در نظر گرفتن شرایط دردناک و در موقعیتی که مردم سوگوار عزیزان خویشند و قربانیان فاجعه روی آوار‌های خانه خود‌‌ رها شده اند، حرف و حدیث های کهنه و رذیلانه سیاسی و ایدئولوژیک خود را طرح کنند.
در وضعیت تراژیکی ازین نوع، قربانیان فاجعه نیاز به همبستگی میان همنوعان و هموطنان خود دارند و هرگز نمیباید در چنین مواردی پای مسائلی از نوع تنوعات قومی یا زبانی به میان آورده شوند. این ‌‌نهایت بیشرمی و بد نیتی ست که یک تلویزیون مشهور خارجی در وضعیتی که عواطف مردم به شدت جریحه دار است و بار غم و اندوه فضا را بر هرگونه حرف و حدیث مغرضانه سیاسی تنگ میکند و هرسخنی میباید به سنجیدگی تمام طرح شود، افرادی را که سوابق سیاسی و افکار ضد ایرانیشان آشکار بوده است دعوت کند و فرصت و میدان تاخت و تاز به آنها بدهد تا به راحتی پشت تریبون قرار گیرند و اغراض سیاسی خاص خود را زیر پوشش دفاع از زلزله زدگان آذربایجان تبلیغ کنند. پخش چنین برنامه ها و دعوت از چنین عناصری به تلویزیون در چنین شرایطی هرچه باشد، متکی به حسن نیت و مردم دوستی و ایران خواهی و دفاع از همبستگی ایرانیان نیست.
یادداشت زیر را من در صفحه ای که این خبر را خواندم نوشته ام زیرا در آنجا کامنتهایی درج شده بود حاکی از اظهار شگفتی و تأسف عده‌ای از هم وطنان نسبت به این روش بی‌بی سی و من هم با جملات زیر در آن شزکت کردم که از نظر شما نیز می‌گذرانم: ـ
بی‌بی‌سی چیست؟ بی‌بی سی صدای منافع استعمار انگلیس است. سیاست انگلیس هم همواره در ایران بر اساس ایجاد تفرقه و از هم پاشیدن بنیاد‌های همبستگی ملی در ایران عمل کرده است. به صرف وجود چند کارمند ایرانی در این رسانه استعماری نمی‌توان از دولت انگلیس انتظار داشت که این سیاست کهن خودش را نسبت به ملت ایران و سرزمین ما تغییر بدهد. با من بمیرم و توبمیری نکن و نگو امکان ندارد که ما شاهد سخن پراکنی‌هایی باشیم ازین رسانه‌ها که منافع ملی ما را مد نظر خود داشته باشند. آن آقای ظاهرا ایرانی که رفته است رئیس و گردانندهء چنین تلویزیونی شده است اصولا استخدام شده است برای اجرای فرامین سیاست‌هایی که از سوی مقامات انگلیسی دیکته می‌شوند. اینهمه آوازه‌ها از شه بود/ گرچه از حلقوم عبدالله بود. / نمی‌خواهم همه کسانی را که بالاخره به خاطر گذران زندگی و کسب درآمد با اینگونه رسانه‌ها همکاری می‌کنند زیر سئوال ببرم و همه آن‌ها را مجریان بی‌چون و چرای سیاست دولت‌های خارجی قلمداد کنم، ولی خوب این یک واقعیتی ست که شما چنانچه در قطاری نشسته باشید که به یک مقصدی روان است با راه رفتن در جهت عکس در راهروهای قطار از آن مقصد دور نمی‌شوید زیرا قطار مقصد خودش را طی می‌کند. این دوستان ایرانی ما می‌باید اگر می‌توانند برای گذران زندگی خودشان به ممر درآمد دیگری جز چنین رسانه‌هایی فکر کنند و اگر نمی‌توانند لااقل سعی کنند که به طور گروهی و دست جمعی در برابر پیاده کردن سیاست‌های خطرناک مسئولان بایستند و اعتراض کنند مثلا در همین مورد اگر اکثریت مطلق کارکنان برنامه سازان و گویندگان این رسانه ریش صادق صبا را بگیرند و به او اعتراض کنند، ممکن است ایشان هم اندکی آرام‌تر و کند یا پنهانی‌تر به خدمتگزاری و پیاده کردن سیاست‌های انگلیسی که از بالا دیکته می‌شوند در این رسانه ادامه دهد.
م. سحر
***

پنج ترانه برای یک لبخند

این ترانه ها پس از دیدن تصویر آن دخترک زیبا و خردسال ایرانی سروده شد که پس از زلزله بر ویرانه های خانهء خود ایستاده بود و در لبخند شادمانه اش سرود زندگی موج می زد.
ای کاش زمانه چون تو زیبا می بود
چون خندهء نوشین تو گویا می بود
چون می شد اگر عدالتی بود و به خاک
بهر تو به گوشهء دلش جا می بود؟
ای کاش زمان چو جانِ بالندهء تو
زینگونه به کین نبود با خندهء تو
گر عدل در این جهان خدایی می داشت
می بود ز دیدنِ تو شرمندهء تو
ای تازه گل ، از عالم خواب آمده ای ؟
کاینگونه چو ماه و آفتاب آمده ای ؟
لبخند تو صد بهار پنهان دارد
دردا که به خانهء خراب آمده ای !
زیبایی تو به مرگ تسخر می زد
وز مرگ به زندگی میان بُر می زد
آنجا که تو ایستاده ای زیبایی
گویی به سر عدالت آجر می زد !
ای غنچهء نوشکفته در پنجهء باد
لبخند تو را راه به ویرانه که داد؟
گر داد گذرکند ، چه داند گفتن
بر تل خرابه ها به آن خندهء شاد ؟
م.سحر

***
‫خون میچکد از دیده در این کنج صبوری

زلزله آثار پیدا و پنهانی دارد که می تواند بر ابعاد مختلف زندگی آسیب دیدگان خسارت های جبران ناپذیر وارد کند
با حمایت همه جانبه مادی و معنوی از هموطنان زلزله زده در مقابل گسترش این خسارت ها بایستیم و تلاش نماییم تا جریان عادی زندگی در این منطقه حاکم شود.
پاینده ایران
***

پان ایرانیست‌های دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

***
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای نامه پان ایرانیسم
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...