۱۳۹۱ مرداد ۲۲, یکشنبه

نامه پان ایرانیسم شماره ۵۵ – پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران


شماره ۵۵ – پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران

نامه پان ایرانیسم

هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دوره دو، شماره ۵۵ – آدینه ۱۳ ۲۰ مرداده ۱۳۹۱ – ۱۰ اوت ۲۰۱۲
درود بر هم میهنان گرامی‌
مطالب زیر تقدیم میشوند:
- پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟
- یادی از کوشنده راستین نهضت پان ایرانیسم،  سرور حیدر قلی(اشکان)آسترکی
- وضعیت وخیم ابوالفضل عابدینی و مخالفت دادستان با انتقال به بیمارستان
- تیم وزن برداری ایران تاریخ ساز شد
- بنای گنبد قابوس هم جهانی شد
پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
پارلمان اروپا؛ حمایت از حقوق بشر یا تجزیه طلبی در ایران؟
بر گرفته از تارنگار فردا
چند هفته پیش پارلمان اروپا قطعنامه ای را درباره نقض حقوق بشر در ایران به مجمع عمومی این نهاد برد و نمایندگانی هم درباره این موضوع سخنرانی کردند.
وضوع نقض مکرر حقوق بشر در ایران یک حقیقت غیر قابل انکار است و تقریبا همه کسانی که اندک آشنایی با شرایط ایران داشته باشند از آن آگاهی دارند و بنابراین محکومیت نقض حقوق بشر در ایران هم کمتر کسی را به شگفتی وامیدارد. اما این حمایت از حقوق بشر در سالهای اخیر رویه دیگری پیدا کرده و جنبه سیاسی بخود گرفته چنانکه برخی گروههای حقوق بشری یا نهادهای سیاسی مانند پارلمان اتحادیه اروپا، کنگره آمریکا یا برخی پارلمانهای محلی اروپایی این روند را برای رسیدن به اهداف مد نظر خود را دنبال میکنند.
پیشتر مطلبی درباره فاخته زمانی نوشتم و اشاره کردم که این فعال تجزیه طلب– که با عنوان مدافع حقوق بشر فعالیت میکند– جلسات متعدد در کنگره آمریکا برگزار کرد و حتی دولت آمریکا هم در حمایت از ایشان، چندین مورد بیانیه داد.
خانم زمانی مدعی بود که در ایران، جوانان آذربایجانی به علت صحبت کردن به زبان ترکی در زندان هستند و یا اینکه تکلم به ترکی در ایران ممنوع است. این ادعا و ادعاهای از این دست تا کنون بارها از طریق رسانه های خارج از کشور، برخی فعالین حقوق بشر و حتی «ان جی او» هایی مانند عفو بین الملل– که جاسوسان آذربایجانی را زندانی سیاسی جا میزنند– بازتاب داده شده است.
اخیرا در پارلمان اروپا هم مطالبی کاملا مشابه ادعاهای ایشان ایراد شد. مثلا یکی از نمایندگان خواستار «حق تکلم به زبان محلی برای اقلیتهای ایران در محافل عمومی یا خصوصی» شده بود؛ در صورتیکه هر کس با شرایط داخلی ایران اندک آشنایی داشته باشد به خوبی آگاه است که اساسا چنین محدودیتی وجود ندارد که پارلمان اروپا خواستار لغو آن باشد. دیگری ادعا میکرد که اگر شما بخشی از اقوام ایرانی باشید ممکن است به زندانهای طویل المدت محکوم شوید و دستگاه قضایی ایران کاملا بر ضد قومیتهای ایرانی عمل میکند! همو مدعی بود که «کیفیت آموزش» در مناطقی که اقوام ایرانی حضور دارند بسیار بدتر از مناطق فارس زبان است. در صورتیکه میدانیم مناطق فارسی زبان فقط تهران نیست و کیفیت آموزشی در مناطقی مانند استان بوشهر یا خراسان جنوبی و مناطق مرکزی ایران هم با مناطقی همچو آذربایجان اساسا قابل مقایسه نیست.
نماینده دیگری ادعا میکرد که جمعیت پارسها در ایران تنها 50% از جمعیت کل ایران است. این موضوع علاوه بر اینکه صحت ندارد ( جمعیت پرشین حتی بر طبق سی آی ای فکت بک ۶۱% کل جمعیت ایران استI  ) بخوبی نشان میدهد که این نمایندگان چه اهدافی را در پس ذهن خود دارند و برای چه منظور دندان تیز کردند.
این نماینده همچنین عنوان میکرد که بر طبق توییتر و فیس بوک، پانزده نفر از اعراب خوزستانی در تظاهرات سال گذشته کشته شدند! که شاید اگر این نماینده محترم و همکارانش، منابع خبریشان را برای تصویب قطعنامه حقوق بشر، از توییتر، فیس بوک و شبکه های اجتماعی– که خودشان اذعان دارند تنها منابعشان است–  به منابع مستندتری ارتقا میدادند، کمتر شاهد گرفتاریهای اینچنینی میبودیم.
در هر صورت آنچه اظهر من الشمس است، حقوق انسانها صرفا تا آنجا اهمیت دارد که بتواند درگیریهای قومی راه بیاندازد و آن عده که در تظاهرات پس از تقلبات انتخاباتی دستگیر شدند و مورد شکنجه و هتک حرمت قرار گرفتند چندان مد نظر نیستند. چنانکه اگر حقوق بشر با منافع ملی هم تناقض پیدا کند اساسا موضعیت ندارد.
در شرایط کنونی که آمریکا،II اسراییل و برخی کشورهای اروپایی در آذربایجان و کردستان مشغول براه انداختن جنبشهای تجزیه طلبانه هستند، چنین اظهارات نادرستی هم نباید اسباب حیرت باشد. اما آنچه این دولتها در نظر نمیگیرند اینکه اساسا گروههای کوچک تجزیه طلب در ایران امکان ایجاد تحولات بزرگ را ندارند و اینطور ماجراجوییهای این دولتها قطعا بی هزینه نخواهد بود بلکه نهایتا به سلب اعتماد ملت ایران و رویارویی ایرانیان با ایشان منجر خواهد شد.

حمایت از حقوق بشر در ایران و سرویسهای اطلاعاتی بیگانه

موضوع حمایت از حقوق بشر از یک جهت دیگر هم حایز اهمیت است که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده. در سالهای اخیر نظام اسلامی تقریبا هیچ صدای مخالفی را تحمل نکرده و هر کدام از گروهها یا شخصیتهایی که به نوعی میتوانستند در فضای سیاسی یا اجتماعی ایران نقشی بازی کنند، پیشتر تحت بازداشت یا سرکوب شخصی و گروهی قرار گرفتند. بدیهی است یکی از راههای مشروع برای ارتباط با گروههای مختلف سیاسی و کسب اطلاعات دقیق از شرایط اپوزیسیون داخلی ایران، همان عنوان حمایت از حقوق بشر است.
حقوق بشر دقیقا همان چیزی است که تمام اپوزیسیون ایرانی به آن نیاز دارد. مع الوصف طبیعی است که برخی از فعالین حقوق بشر هم علاوه برفعالیت حقوق بشری کار اطلاعاتی کنند و با توجه به اینکه زندانیان سیاسی و خانواده آنها در بدترین و آسیب پذیرترین شرایط خود هستند، جلب همکاری و اثر گذاری بر ایشان هم کار آسانی خواهد بود. با این همه این موضوع را هم نباید به تمام مدافعین و حامیان حقوق بشر تعمیم داد که برخی از آنها صادقانه بر حمایت از حقوق زندانیان تلاش میکنند.
پانویس ها:
  1. Ethnic groups: Persian 61%, Azeri 16%, Kurd 10%, Lur 6%, Baloch 2%, Arab 2%, Turkmen and Turkic tribes 2%, other 1% []
  2. CIA has been busy for some time trying to stir up Azeri separatists in northern Iran. The US and Israel could use Azerbaijan as a base to attack Iran []
***

یادی از کوشنده راستین نهضت پان ایرانیسم،  سرور حیدر قلی(اشکان)آسترکی

برگرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
پاینده ایران
رستم پان ایرانیستها
سرور اشکان آسترکی، از هموطنان بختیاری و زاده ۱۳۲۷ در خوزستان بود. او از سال ۱۳۴۵ به عضویت حزب پان ایرانیست در آمد و به عنوان یک دانشجوی فعال در سازمان جوانان حزب پان ایرانیست شروع به مبارزه راستین و خستگی ناپذیر در راه آرمانهای نیاخاکی کرد.
ایشان در رشته مددکاری اجتماعی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل و بعدها در سازمانهای مربوطه مشغول به خدمت شدند. در دوران دانشجویی و خدمت سربازی که او در تهارن به سر میبرد، مسول گارد حزب پان ایرانیست بود.
وی از سال ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ از طرف قائم مقام رهبر حزب پان ایرانیست روانشاد شهید دکتر عاملی تهرانی (آژیر) به عنوان مسوول حزب در کردستان ایران منصوب شد. او به همراه همسرش بانو حاتمی-وی نیز از اعضای حزب پان ایرانیست بود- به شهر مهاباد نقل مکان کرده و در دنبال کردن اهداف حزب پان ایرانیست و سازماندهی تشکیلات در کردستان خدمات بسیار ارزنده ای به حزب پان ایرانیست و میهن خویش نثار نمود.
ایشان از سال ۱۳۵۵ توسط سرور مهندس کرمانی- مسوول تشکیلات حزب پان ایرانیست در خوزستان- به سمت مسول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست در خوزستان منسوب و در استان خوزستان مشغول به فعالیت شد. در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۵۹ ضمن اینکه ریاست بهزیستی کل استان خوزستان را بر عهده داشت، به خوبی از پس وظایف و مسوولیتهای حزبی بر آمد و همچنین خدمات اجتماعی و فرهنگی ارزنده ای را به عنوان مدیر کل بهزیستی استان انجام داد.
سرور اشکان همچنین در زمان انتخابات دوره نخست ریاست جمهوری ایران در سال ۱۳۵۸ رییس ستاد انتخاباتی شادروان تیمسار احمد مدنی در استان خوزستان بودند. در انتخابات یاد شده در این استان تیمسار مدنی بیشترین رای را آورد.
از دیگر کوششهای سرور آسترکی، انتشار هفته نامه “خلیج فارس ” پس از انقلاب ۵۷ در استان خوزستان بود. هفته نامه خلیج فارس در شهرستان اهواز به صاحب امتیازی و مدیر مسولی وی، بدون وقفه منتشر و چاپ و در گستره ایران زمین پخش و توزیع میشد.
یکی از پرطرفدارترین بخشهای هفته نامه خلیج فارس سرمقاله های آن بود که از آن جمله دو مورد زیر را کامل به خاطر دارم.
- شاهزادگان عمامه به سر: (اشاره به محمد منتظری و نقد عملکرد ایشان به هنگام پرواز هواپیمای ایران به سوی لیبی بدون بازرسی گمرکی. که شایعات بسیاری را در آن زمان زبانزد خاص و عام شد به گونه ای که پدر ایشان وی را دیوانه خطاب کرد)
- اینجا ایران است: آقای منتظری که شما میتوانید در نماز جمعه آن اینچنین سخن بگویید که نقدی بود بر سخنان آیت الله منتظری قائم وقت رهبری که ملت ایران را امت اسلامی خطاب کرده بود
نشریه خلیج فارس به دلیل نگاه مستقل و انتقادی که داشت بیش از ۱۶ هفته دوام نیاورد و ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ضمن حمله به چاپخانه و دفتر نشریه، ضمن تخریب اموال به پلمپ این دو مکان اقدام نمودند.
همچنین سرور آسترکی پس از پیروزی انقلاب در مقابل اعمال فشارها و بسته شدن فضای اجتماعی ایران ایستادگی میکرد. از جمله میتوان به قانون حجاب اجباری برای کارمندان زن در ادارات دولتی اشاره کرد که ایشان با جمع کردن کارمندان زن در سالن اجتماعات اداره بهزیستی اعلام کرده بود: ” حجاب طبق این حکم اجباری شده است ولی من نمیتوانم به شما توهین کنم و بخواهم به اجبار حجاب داشته باشید. لذا این حکم را میخوانم ولی تن دادن به آن را اجبار نه، که به اختیار خودتان میگذارم.”
نهایتا دادگاه انقلاب اهواز در اوایل سال ۵۹ ضمن لغو امتیاز هفته نامه خلیج فارس، ایشان را تحت پیگرد قانونی قرار داد و با توجه به وقوع اعدامهای گروهی در بیدادگاه های جمهوری اسلامی، ایشان با وجود همسر جوان و فرزندان خردسال متواری شد.
هر چند راه خروج وی از ایران برای حفظ جانش هموار شده بود اما به دلیل وقوع حمله نظامی عراق به ایران در نیمه سال ۵۹ ترجیح داد در ایران بماند و تا سال ۶۲ همراه با خانواده مخفیانه زندگی میکرد و در نهایت هم به دلیل مشکلات ناشی از زندگی خانوادگی مخفیانه، خود را به دادگاه انقلاب اهواز معرفی که بلافاصله بازداشت شد و پس از جلسات دادرسی به دلیل خدمات ارزنده فرهنگی- اجتماعی در دوران خدمتش در بهزیستی وی را تبرئه کرده ولی از اشتغال به کلیه خدمات دولتی منع و در اصطلاح پاکسازی شد.
سرور آسترکی پس از تبرئه و آزادی از زندان و تا پایان جنگ عراق و ایران چند بار داوطلب اعزام به جبهه شد ولی به دلیل سابقه سیاسی با درخواست وی مخالفت شد.
پس از انتقال اینجانب از خوزستان به کرج ایشان یکی از سه نفر مسوولین حزب در خوزستان بودند که تا زمان مسولیت سرور دکتر میرانی در خوزستان به خوبی و شایستگی از پس مسوولیت حزبی خویش سربلند بیرون آمدند.
سرانجام سرور آسترکی پس از سالها مبارزه در راه آرمان و باورهای خود و ملت بزرگ ایران، در حادثه مشکوک رانندگی در مسیر بروجرد به نهاوند در اسفند ماه سال ۱۳۷۳ و در سن ۴۷ سالگی کشته شدند. وی از زمان آزادی از زندان تا آخر عمر به عنوان پیمانکار ساخت پروژه های عمرانی مشغول فعالیت بود.
خاطره ای که هیچ گاه از مراسم خاکسپاری ایشان فراموش نمیکنم اینست که:
در مراسم تشییع پیکر ایشان در اصفهان همسر گرامشان بانو حاتمی،  با صدای بلند به جمعیت حاضر میگفتند:
اشکان عزیزم رستم بختیاریها بود.
اشکان رستم پان ایرانیستها بود.
اشکان رستم مددکاران بود.
اشکان رستم خبرنگاران بود.
اشکان رستم پیمانکاران بود.
روانت شاد و راهت پر رهرو باد سرور اشکان آسترکی عزیز
پاینده ایران
دوست وهمرزم تو، رضا کرمانی
***

وضعیت وخیم ابوالفضل عابدینی و مخالفت دادستان با انتقال به بیمارستان

برگرفته از بالاترین
دادستان تهران با اعزام ابوالفضل عابدینی زندانی سیاسی محبوس در بند ۳۵۰ که نزدیک به یک ماه است از دردهای داخلی ناحیه شکم رنج میبرد مخالفت میکند. به گزارش خبرنگار کلمه، ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری، حدود یک ماه است که دچار دردهای شدید در ناحیه شکم و کلیه شده اما پزشکان بهداری قادر به تشخیص بیماری او نیستند و تنها به تجویز آمپولهای مسکن و سرم برای تسکین درد میپردازند. بر اساس این گزارش پزشکان بهداری اوین به همین دلیل درخواست کرده اند که این زندانی سیاسی به بیمارستان خارج از زندان جهت انجام آزمایشات تخصصی منتقل شود که با مخالفت دادستان تهران مواجه شده است. در این سالها بی توجهی مسئولان زندان باعث فجایع جبران ناپذیری برای زندانیان سیاسی شده است که همین امر باعث نگرانی دوچندان از وضعیت بیماران محبوس دربندها میشود. چنانچه دو سال پیش نیز چنین اتفاقی برای محسن دکمه چی افتاد که با عدم رسیدگی پزشکی مناسب منجر به مرگ او شد. و یا شهادتنامه ای که ۶۴ زندانی سیاسی بند ۳۵۰ اوین امضا کردند و در آن تاکید کردند که با مرحوم هدی صابر که به دلیل بدحالی به بهداری منتقل شده بود رفتار غیرانسانی و غیرمسئولانه ای صورات گرفته بود و اگر رسیدگی لازم صورت میگرفت چنان فاجعه ای رخ نمیداد. ابوالفضل عابدینی فعال حقوق بشری و کارگری اولین بار نهم تیر ماه سال ۱۳۸۸ بازداشت شد. او بار دیگر اسفند ماه ۱۳۸۸ در جریان دستگیریهای گسترده فعالان حقوق بشر توسط حفاظت اطلاعات سپاه در منزل پدری خود در رامهرمز خوزستان بازداشت و به سلولهای انفرادی بند ۲ الف زندان اوین منتقل شد. فروردین ماه ۱۳۸۹ دادگاه انقلاب اهواز ابوالفضل عابدینی را به اتهامات ارتباط با دول متخاصم، فعالیتهای حقوق بشری و تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رسانه های بیگانه به ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم کرد. این حکم مربوط به پرونده پیشین عابدینی یعنی بازداشت تیرماه سال ۱۳۸۸ و آزادیش با قید وثیقه ۳۰۰ میلیونی در آبان ماه همان سال بود. یک سال بعد از صدور حکم اول، ابوالفضل عابدینی بار دیگر از سوی شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی به ریاست قاضی مقیسه ای به اتهام فعالیت تبلیغی علیه نظام به یک سال حبس تعزیری محکوم شد، این در حالی بود که او در پرونده قبلی نیز به همین اتهام محکوم به زندان شده و در حالی سپری کردن این محکومیت بود. او در طول دوران محکومیت ۱۲ ساله اش بند ۶ زندان کارون و بند ۳۵۰ زندان اوین از حق استفاده از مرخصی با وجود داشتن بیماری قلبی محروم بوده است.
***

تیم وزن برداری ایران تاریخ ساز شد

برگرفته از تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
وزنه برداران فوق سنگین ایرانی قهرمانان اول و دوم المپیک ۲۰۱۲ لندن شدند.
بهداد سلیمی و سجاد انوشیروانی در پایان رقابتهای وزنه برداری المپیک با کسب مدالهای طلا و نقره در دسته فوق سنگین به عنوان قویترین مردان المپیک شناخته شدند.
بهداد سلیمی در وزنه برداری یک ضرب با بلند کردن ۲۰۸ کیلوگرم و در دو ضرب با مهار وزنه ۲۴۷ کیلو گرمی در مجموع ۴۵۵ را بالای سر خود برد و مدال طلای المپیک ۲۰۱۲ لندن را نصیب خود کرد.
همچنین سجاد انوشیروانی در وزنه برداری یک ضرب با بلند کردن ۲۰۴ کیلوگرم و در دو ضرب با مهار وزنه ۲۴۵ کیلو گرمی در مجموع ۴۴۹ را بالای سر خود برد و مدال نقره المپیک ۲۰۱۲ لندن را نصیب خود کرد.
بار دیگر پرچم و نام ایران در میان تمام کشورهای جهان برافراشته شد.
پاینده باد ایران و ایرانی
***

بنای گنبد قابوس هم جهانی شد

برگرفته از تارنمای کمیته نجات پاسارگارد
بنای گنبد قابوس که به عنوان بزرگترین بنای آجری جهان شناخته شده است، از بناهای قرن چهارم هجری است و در شهر گنبد قابوس (کاووس) و استان گلستان قرار دارد. شهر گنبد قابوس، از اولین شهرهای ایران است که در دوران کهن به هیرکان وسپس گرگان ودرزمان تسلط مسلمانان عرب بخاطر نبود حرف (گ)درعربی جرجان معروف بوده و در دورانهایی از تاریخ به دلیل قرار داشتن در جاده ابریشم از اهمیت بسیاری در بازرگانی برخوردار بوده‌است.
شهر کنونی گنبد قابوس به سال ۱۳۰۵ هجری شمسی، در زمان رضاشاه بنیان نوسازی شد و نام آن از جرجان به گنبد قابوس تغییر پیدا کرد.
بنای گنبد قابوس که از معماری جالب و زیبایی برخوردار است، پانزدهمین اثر از ایران است که به فهرست میراث جهانی یونسکو پیوسته است.
***

پان ایرانیستهای دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

***

تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای نامه پان ایرانیسم
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست:
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...