۱۴۰۰ آبان ۹, یکشنبه

سروده ای زیبا از سرور خشایار امیری: بازی با دم شیر

 

پاینده ایران

بازی با دم شیر

اردوغان با دم شیر بازی مکن

اینقدر مشق دغل بازی مکن

بیگمان دیوانه گشتی این زمان

میکنی گور خودت را بیگمان

پان ترکی میکنی از بهر ما؟

میروی در کام صدها اژدها

لاف پان ترکی مزن ای نابکار

میخوری مشت یلان بیشمار

مرزها را میدهیم بر تو نشان

گوشمالت میدهیم تا پای جان

پوز پان ترکان به گل خواهد نشست

پای پان ترکان یقین خواهد شکست

ارتش رستم دل ایرانیان

محو سازد کشورت اندر جهان

محو سازد روی نقشه کشورت

کشور بی در و هم بی پیکرت

ملت ایران چو شیران ژیان

خوار میسازد تو را اندر جهان

بر تل خاکستری خواهی نشست

کمرت با سینه ات خواهد شکست

خلبانان بزرگی با عقاب

پوزه ات بر گل بمالند با شتاب

مرزها را میدهند بر تو نشان

میکنی گور خودت را ای فلان

هم تو و هم علی اف بی ریشه اید

عاقبت مغلوب شیر بیشه اید

پند من را بپذیر با دل و جان

ورنه گردی در جهان بی خانمان

ملت ایران با دندان و چنگ

پاسخت را میدهند هنگام جنگ

قیصریه را دهی باد فنا

بهر دستمالی پلید ای بی حیا

ارتش ما همچو شیر بیشه است

بهر نابودی تو با ریشه است

مرز خوبی را نشانت میدهند

بیگمان ترتیب جانت میدهند

ارتش ایرانیان خاکت کنند

بیکس و آواره و چاکت کنند

ترک و پانش گریه زاری میکند

بیگمان احساس خواری میکند

مینشانیم بر سر خاک سیاه

ترک ها را میکنیم آخر تباه

جمله قفقاز و اران از آن ماست

هر که روداری کند بس بی حیاست

ارتش ایران ستاند کشورت

کشور بی در و هم بی پیکرت

تو مکن بیشتر از این دیوانگی

میشوی آواره در بیچارگی

تو مکن دیوانگی بیشتر از این

پاسخی بینی تو از ایران زمین

ایران بزرگ آرمان بزرگ میخواهد.

خشایار امیری

پاینده ایران


سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...