۱۳۹۰ مهر ۹, شنبه

نامه پان ایرانیسم۳۰ – ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰


نامه پان ایرانیسم۳۰ – ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰

نامه پان ایرانیسم

هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
دوره دو، شماره آدینه ۸ مهر ۱۳۹۰ – ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۱
درود بر هم میهنان گرامی‌،
مطالب زیر تقدیم میشوند:
- تاجیکان را نباید هم‌ تراز عربهای زیاده خواه دانست
- نگاهی به کتاب: «پان ترکیسم و ایران»
- ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰
- برگزاری انتخابات میان دوره ای مجلس در بحرین به کمک گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور
- اهواز آلوده ترین شهر جهان ازنظر ذرات معلق در هوا است
- بازگشت پوتین به راس هرم قدرت; پوتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه شد
- خشکیدن دریاچه اورمیه
پاینده ایران،
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
تاجیکان را نباید هم‌ تراز عربهای زیاده خواه دانست
برگرفته از : ماهنامه خواندنی – شماره شصت – اسفند ۸۸ خورشیدی
از مدتی پیش، دولت تاجیکستان اسکناسهایی را به جریان انداخته که عکس نگاره ( پرتره ) عده ای از دانشمندان و نام آوران علم و ادب ایرانی بر روی آنها خودنمایی میکند.
واحد این پولها سومونی (‌somoni )‌ است و مثلا بر روی اسکناس ۱۰ سومونی عکس نگاره شیخ علی همدونی ( همدانی ) و بر روی اسکناس ۲۰ سومونی عکس نگاره ابوعلی سینا به چشم میخورد.
گروهی از خوانندگان باریک بین ما با توجه به اینکه دولت و سازمانهای فرهنگی تاجیکستان هم گروهی از شخصیتهای علمی و ادبی ایران را تاجیک مینامند وجود این عکس نگاره ها را بر روی اسکناسهای تاجیکستانی، از موارد مصادره مفاخر، تاریخ و فرهنگ ایران‌ زمین ارزیابی میکنند و به آن، ایراد میگیرند.
گرچه این حساسیت شایان ستایش و موجب دلگرمی است، اما برای روشن شدن برخی واقعیتها و جلوگیری از داوری نادرست، یادآوری پاره ای از نکات نادیده گرفته شده را، بایسته میدانیم:
در آخرین سفر رییس جمهور ایران به تاجیکستان، پس از سخنرانی ایشان در میهمانی رسمی رییس جمهور تاجیکستان، همتای تاجیکی آقای احمدی نژاد نیز سخنرانی خود را به زبان فارسی ( با لهجه شیرین تاجیکی که در شمال و مرکز افغانستان هم بر زبانها جاری است ) ایراد کرد. همین مقام اول کشور تاجیکستان، نخستین کسی بود که پسوند ( اوف ) را که یکی از میراثهای شوم استعمار روس پس از جداسازی قفقاز و فرارود از ایران است، از نام خانوادگی خود حذف کرد که همین حرکت نمادین او را باید کوششی ارزنده از استعمارزدایی در زمینه امور فرهنگی دانست.
اما تاجیکانی که سالیان درازی زیر ستم سیاسی و فرهنگی روسیه تزاری و اتحاد جماهیر شوروی قرار داشته اند، بی‌ یاری همتباران خود (یعنی مردمان ایران) میتوانند در استعمارزدایی همه جانبه فرهنگی کامیاب شوند؟
اگر به نوشته های روی همین اسکناسها بنگریم درمییابیم جواب،‌ « نه »‌ است.
روی اسکناسهای تاجیکستانی هنوز از حروف سریلیک برای نگارش استفاده میشود و این روند در تمامی‌ کتابها، روزنامه ها و به طور کلی الفبای نگارش رایج کنونی تاجیکستان جاری است.
پس از فروپاشی شوروی، استقلال یافتن تاجیکستان و با توجه به عشق شدید مردمان این سرزمین و باور آنها به پیوستگی و هموندیشان با مردمان ساکن در جغرافیای سیاسی کنونی ایران زمین، فرصتی گرانبها و تکرار ناشدنی پیش آمد تا به مردم زادگاه رودکیها یاری رسانیم تا خویش را از شر الفبای تحمیلی سریلیک برهانند و شاعری که در اوج اقتدار حزب کمونیست دست نشانده، مسکو میسراید:
ای سپاس مرزهای ایران
نیست کم در گردن من
قرض ایران
ناگزیر باشد شعرش را با خط سریلیک بنویسد.*
فروپاشی شوروی، استقلال تاجیکستان و قدرت یافتن احمد شاه مسعودها در افغانستان، فرصت بی همتایی فراهم آورد تا دست کم یک فدراسیون فرهنگی و تمدنی بین سه کشور ایجاد شود. اما ما این فرصت را به رایگان از دست دادیم و اکنون بزرگترین اشتباه این است که اقدام تاجیکستانیها در تاجیک نامیدن برخی شخصیتهای علمی و فرهنگی ایران را با همان چشمی بنگریم که به خلیج ع ر ب ی نامیدن خلیج فارس از سوی اعراب مینگریم.
ممکن است برخی افراد فریب خورده، بی ریشه و یا خود فروخته در تاجیکستان باشند که بخواهند در راستای تجزیه فرهنگی گستره فرهنگی ایران زمین کارهایی بکنند یا ایجاد سوءبرداشت و سوءتفاهم میان برادران و خواهران ساکن در جغرافیای سیاسی ایران کنونی با برادران و خواهران ساکن در جمهوری تاجیکستان آب را برای ماهیگیری بیگانگان گل آلود کنند، اما زینهار که ما به دام اینگونه نیرنگها نمی افتیم و اگر هم گاهی به مواردی ناخوشایند برخورد میکنیم، به جای جبهه گیری و نشان دادن رفتار غیردوستانه، بکوشیم مساله را برادرانه حل کنیم.
به یاد داشته باشیم تاجیکستانیها از ملت بزرگ ایران بوده اند ـ و هستند ـ و از همین رو،‌ پس از فروپاشی شوروی، اولین کشوری که مجسمه لنین را به زیر کشید و تندیس امیراسماعیل سامانی را برجای آن نشاند،‌ تاجیکستان بود. ( همین جا باید یاد‌آور شویم واحد پول تاجیکستان در واقع « سامانی » است که به دلیل گویش تاجیکی و دلایل دیگر لاتین آن « سومونی » نوشته میشود )
تاجیکستان (‌که سیاست «تبر تقسیم» شوروی بخشهایی از آن را جدا کرده ) جایگاه سر برآوردن فارسی دری و استقرار اولین دولتهای ایرانی پس از حمله اعراب به ایران و کوشش بی امان خلفای ستمکار اموی و عباسی برای زدودن تمدن، زبان و فرهنگ ایرانی است.
در پایان اشاره به این نکته را بایسته میدانیم که برای آگاهی از گوشه ای ( فقط گوشه ای ) از پایداری تاجیکستانیها برای حفظ هویت و فرهنگی ایرانی خود میتوان به کار ارزشمند آقای علی شعردوست، یعنی کتاب چشم انداز شعر امروز تاجیکستان که در سال ۱۳۷۶ از سوی نشر بین المللی الهدی به بازار کتاب عرضه شد، نگاهی انداخت.
* این شعر از بازار صابر است که از همان کتاب آقای شعردوست برگرفته شده است. همین شاعر، بیتهای دیگری هم دارد که نشان دهنده رنجی است که تاجیکان از استعمار روسیه تزاری و روسیه شوروی کشیده اند:
داد، داد از روسیه
روسیاهی میکند، رویش سیاه
***

نگاهی به کتاب: «پان ترکیسم و ایران» (خواندن این کتاب به همه پژوهشگران پیشنهاد میشود)

تارنمای آذرگشنسپ
نویسندهی کتاب: کاوه بیات
معرفی گر: عقاب علی احمدی
پس از پیروزی انقلاب کبیر فرانسه، و در روزگاری که امپراتوری عثمانی اقوام و ملتھای بسیاری در آسیا و اروپا را تحت فرمانروایی داشت، اروپا نیز پا به عرصه ناسیونالیسم نھاد. چنین بود که شماری از ملتھای اروپایی در راه رھایی از چیرگی عثمانی، جنبشھای ناسیونالیستی خود را آغاز کردند.  در قرن نوزدھم و اوایل قرن بیستم که بسیاری از ملتھای تحت ستم عثمانی با دستیابی به آگاھی ملی به تنھا در واکنش به جنبشھای ملتھای « ناسیونالیسم ترک »، سوی دستیابی به استقلال پیش میرفتند دربند، و زمانی موجودیت یافت که امپراتوری عثمانی کاملاً فروپاشیده بود.
« عثمانی گرایی » بدینسان، عثمانیھا که در دو گرایش سیاسی تمامیت خواھانه و توسعه طلبانه ھمچون نام گرفت و از « ناسیونالیسم ترک » ناکام مانده بودند، دست به ابداع مشربی زدند که « اتحاد اسلام » و نظریه ھای لئون کاھون، تاریخنگار یھودی فرانسوی و تاریخنگاری به نام دوگن سود میبرد. دیگر حامیان نظری این اندیشه، نظریه سازان تاتار قفقاز ھمچون شھاب الدین مرجانی، عبدالقیوم نصیری و حسین فیض خانی و اسماعیل بیگ گاسپرالی بودند. پیش از آن، روسیه سیاست سیویلیزاسیون روسی را برای روسی کردن و تجزیۀ فرھنگی سرزمینھای ایرانی نژاد و پایگاه ھای فرھنگ ایرانی در پھنه ایی از تاجیکستان تا قفقاز آغاز کرده بود؛ و جالب اینجاست که پان ترکیسم گاسپرالی بیش از ھر چیز، حرکتی بود در تأیید روسیه. گاسپرالی معتقد بود که نفع مسلمانان روسیه و ھمچنین روسھا، بیشتر در ھمکاری و ھماھنگی آن دو بود تا رویاروییشان. در افق سیاست عثمانی و پیروزی آن در شورش خود علیه سلطان « کمیتۀ اتحاد و ترقی » با پدیدارشدن عبدالحمید دوم که او را ناگزیر از اعادۀ حکومت مشروطه گردانید، ناسیونالیسم ترک وارد دوره ای تعیین کننده گردید. با جدا شدن بوسنی و ھرزگوین از عثمانی، استقلال بلغارستان، پیوستن کرت به یونان و حملۀ ایتالیا به لیبی و سرانجام جنگھای بالکان – که تقریباً ھمۀ مستملکات اروپایی را از چنگ اتحاد عثمانی » بیرون آورد- جناح لیبرال کمیتۀ اتحاد و ترقی به سود جناح تندرو آن تضعیف شد. این جناح نه را راه حلی میدانست. در این زمان یوسف آقچورا در رسالۀ « عثمانی گرایی » اعتقادی داشت و نه « اسلام راه حل را در اتخاذ خط مش یای ،« اتحاد اسلام » و « عثمانی گرایی » خود، با بررسی نقاط ضعف دو گرایش مبتنی بر ترک گرایی دانست. اشارۀ او به حضور تر کنژادان در خارج از عثمانی و ضروری دانستن اتحاد ھمۀ نامیده میشود. « پان ترکیسم » این ترک نژادان، گرایشی را پدید آورد که امروزه گروھی بر اساس دیدگاهھای آقچورا و دیگر نظریه پردازان پا نترکیسم، آریاییان آذربایجانی در ایران را تنھا به دلیل رواج زبان ترکی در میان آنھا، تر کنژاد می دانند و با حمایت دول تھای بیگانه و با عوامفریبی، در پی گسترش این گرایش ضدایرانی و پیگیری امیال توسعه طلبانۀ خود در سرزمین ھای ایرانی ھستند. تاریخچۀ شکل گیری پان ترکیسم و تحرکات آن « پان ترکیسم و ایران » کاوه بیات، تاریخنگار معاصر در کتاب در ایران را با اتکاء به آثار پایه گذاران این گرایش در کتاب ھا و مطبوعات ترکیۀ عثمانی و قفقاز بررسی می کند. و نشان دادن مانعی که این « ناسیونالیسم ترک » او در فصل اول کتاب خود به چگونگی شکل گیری گرایش سیاسی از آغاز در وجود و آثار بر جا یمانده از ھویت ایرانی در قفقاز و ترکیه بر سر راه خود می دید، می پردازد. مؤلف واکنش ھای اولیۀ ایرانیان در برابر پان ترکیسم را در بخش دوم ھمین فصل بررسی م یکند. در فصل دوم کتاب، تحرکات تازۀ پانترکیسم در دھۀ ۱۳۰۰ خورشیدی، که به گونه ای بی پرده و صریح، ایران را ھدف خود قرار داده بود و واکنش محافل دیپلماتیک و مطبوعاتی ایران به این تحرکات گزارش شده است. مؤلف در ادامه به بررسی جریانھای پان ترکیست در قفقاز و به ویژه جمھوری آذربایجان (اران) که در فصل سوم کتاب، واکنش ایران در برابر حملات پا نترکیستھا و کوشش ایرانیان برای ریشه یابی علل شکل گیری این گرایش و اتخاذ تدابیر دفاعی مقتضی در برابر پا نترکیسم نمایانده می شود. در بخش پیوست ھا، شانزده مقاله و مطلب از آثار نظریه پردازان پان ترکیست و پاس خھای روشنفکران ایران بدان ھا آمده است که میزان اعتبار گرایش پا نترکیسم و ادعاھای آن را به طور جدی با چالش روبرو میکند. و « پردیس دانش » در ۲۵۲ صفحه و با بھای ۳۶۰۰ تومان از سوی انتشارات « پان ترکیسم و ایران » کتاب منتشر شده است. « شرکت نشر و پژوھش شیرازۀ کتاب »
***

ابوالفضل عابدینی و جام رمضان در بند ۳۵۰

سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
دیروز تولد ابوالفضل عابدینی بود، انگار همین دیروز بود که صدایش از راهروی بند ۳۵۰ به گوش میرسید، به دنبالم میگشت، برای جام رمضان و مسابقات پینگ پنگ، با انرژی وصف ناشدنی، جدول مسابقات را تا فینال تنظیم و همه بچه ها را از اتاقهایشان برای مسابقه فرا میخواند، فکر میکنم روز بیست و چهارم اعتصاب غذا بود و بعد از ظهر رمضان، فشارم ۹/۶ بود، همان روز ی که پزشک برایم سرم تجویز کرد و من نپذیرفتم، افسر نگهبان آمد و به وکیل بند سپرد که اگر حالم بد شد، سریع مرا به بهداری برسانند، ابوالفضل در راهرو صدایم میکرد و من نای پاسخ نداشتم، تا دوستان وضع و حالم را برایش گفتند و رفت.
برایش ۱۱ سال بریده بودند، اما انگار نه انگار! او در بند ۳۵۰ زندگی خود را میکرد،گویی حاکم و قاضی و داروغه اسیر اویند، او به رتق و فتق امور امپراتوری خود مشغول و والی را مستاصل کرده بود. محتسب را به هیچ می انگاشت، ایکاش ذره ای از وجودش در جوانهای ما باشد، ایکاش دانشجویان ما از او الگو گیرند. من اگر جای دانشجویان بودم، در آغاز ترم، طی درخواست مکتوب از مسئولین میخواستم تا مرا هم به جرم مشترکی که با ابوالفضل مرتکب شده ام به او ملحق نمایند! تا درس آزادگی را در کلاس متولد اول مهر بیاموزم.
جوانان دانشجو؛ فرزندان من؛ ابوالفضل به جرمی در محبس است که همه ما در آن شریکیم، تمامی کسانی که ۲۵ خرداد در خیابان بودند در این جرم شریکند، اگر همه در یک حرکت مدنی تقاضای عدالت در قضا و ملحق شدن به زندانیان را بنمایند، صورت مسئله عوض میشود و جای متهم و شاکی نیز!
بگذریم… ابوالفضل نیز در دفتر خاطرات من صفحه ای دارد، که تقدیم حضورتان میشود:
۱۳۹۰/۷/۲ مهدی خزعلی
…………………………………….یادگاری ابوالفضل عابدینی در دفتر خاطرات من:………………………
به نام خداوند جان و خرد
موری بر تنه درختی لانه داشت، آوندی از آن درخت، چونان جویباری از کنار آن لانه میگذشت، و همواره بر مور زمزمه میکرد. روزی آن مور به پی جویی برخاست و با سنگینی خود، رو به پایین نهاد و همراه آوند برفت تا به ریشه های درخت . همراه آن ریشه ها ژرفای زمین را کاوید و با دانش بسیار به لانه بازگشت، او میدانست که آوند آن همه آب و خوراک را چگونه از دل خاک برمیگیرد.
مور دانشمند، روزی شاهین تیزبینی را از دانش خود با خبر ساخت، شاهین گفت:” راست است، چنین می آورند، اما میدانی کجا میبرند؟ و میدانی اگر برای آن “بردن” نبود، هرگز نمی آوردند؟ ” شهید دکتر محمد رضا عاملی تهرانی”
دوست فرهیخته و هموطن گرامیم دکتر خزعلی؛
دورادور شما را میشناختم و شجاعت شما را همواره ستایش میکردم. شجاعت شما و افرادی چون شما در راه ایران و ملت رنج کشیده ایران دیری نخواهد پایید که به ثمر مینشیند و چه زیباست آن روز ایران ما.
در پایان: پیروزی جنبش سبز ما نزدیک است.
ابوالفظل عابدینی
اوین – بند ۳۵۰
۲۰/۵/۱۳۹۰
***

برگزاری انتخابات میان دوره ای مجلس در بحرین به کمک گلوله های پلاستیکی و گاز اشک آور

امروز نه وعده شش ماه قبل دولت بحرین برای توزیع کمکهای نقدی ۲۶۵۰ دلاری بین همه خانواده های این کشور، آرای مردمی را به سمت صندوقهای اخذ رای روانه کرد و نه سرکوبهای پیاپی و خونین توانست به انتخابات مشروعیت ببخشد یا لااقل معترضان را ساکت کند. بدین ترتیب انتخابات میان دوره ای مجلس بحرین با تدابیر شدید امنیتی در شرایطی برگزار شد که میدان لؤلؤ در قلب منامه پایتخت بحرین صحنه درگیری بین معترضان با نیروهای نظامی و امنیتی بود و مردم معترض همزمان با تحریم انتخابات، به خیابانها آمدند تا توجه رسانه ها و افکار عمومی را به رسوایی انتخابات نمایشی جلب کنند.
به گزارش کلمه، امروز در حالیکه رئیس پارلمان بحرین بر ضرورت حضور در انتخابات به عنوان یک «وظیفه ملی» تاکید میکرد و مجری اصلی انتخابات حضور گسترده مردم را پیش‌بینی میکرد، خبرنگار خبرگزاری فرانسه گزارش داد که در یکی از شعب اخذ رای شاهد حضور تنها ۱۰ نفر پای صندوق بوده است. اما حتی اگر این گزارشها هم نبود، حاکم شدن شرایطی شبیه حکومت نظامی کافی بود تا مشروعیت انتخابات امروز را زیر سؤال ببرد.
تحریم مردمی در حالی انتخابات امروز بحرین را به نمایشی رسوا از دموکراسی غیر واقعی در این جزیره محصور در میان آبهای خلیج فارس تبدیل کرد که از چند ماه قبل، احزاب سیاسی مهم و تاثیرگذار این کشور خواستار آن شده بودند که حکومت به جای برگزاری انتخابات نامشروع، به انتخابات آزاد تن دهد و شرایط مخالفان را بپذیرد: رئیس دولت سرکوبگر را برکنار کند، زندانیان سیاسی را آزاد کند و به سرکوب معترضان و محروم کردن آنها از حقوق قانونی خود پایان دهد. آنها همچنین خواستار دولت منتخب، پارلمان منتخب و دارای اختیارات، و دستگاه قضایی مستقل بودند.
اما حکومت آل خلیفه به این شرایط تن نداد و در نتیجه امروز انتخاباتی در این کشور برگزار شد که بر اساس گزارش خبرگزاریهای خارجی از جمله رویترز، فرانسه، العربیه و پرس تی وی، تنها حضور کم تعداد بخشهایی از اقلیت سنی وابسته به حکومت این کشور به آن رونق میداد. انتخابات میان دوره ای پارلمان بحرین برای پر کردن ۱۸ کرسی از ۴۰ کرسی مجلس این کشور انجام شد که صاحبان پیشین آنها که از حزب الوفاق بودند، در اعتراض به سرکوبهای گسترده معترضان در ماههای گذشته استعفا داده بودند. الوفاق مهمترین حزب سیاسی مخالف حاکمیت فعلی بحرین است.
***

 اهواز آلوده ترین شهر جهان ازنظر ذرات معلق در هوا است

سازمان بهداشت جهانی درتازه ترین بررسی خود اعلام کرده است که شهرهای ایران، پاکستان، هند و مغولستان در صدر فهرست آلوده ترین شهرهای جهان قرار دارند.
به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس، سازمان بهداشت جهانی تصریح کرده است: شهر اهواز، مرکز استان خوزستان، با اختلاف چشم گیر نسبت به دیگر شهرهای جهان در صدر آلوده ترین شهرها از نظر ذرات معلق درهوا کوچکتر از ۱۰ میکرومتر است.
سازمان بهداشت جهانی می گوید: اطلاعات و آمار این بررسی، براساس اندازه گیری سطح ذرات معلق در هوا کوچکتر از ۱۰ میکرومتر — به اصطلاح PM10 – که توسط یک هزار و ۱۰۰ شهر جهان جمع اوری شده و در اختیار این سازمان قرار داده شده است.
سازمان بهداشت جهانی همچنین تصریح کرده است، آلودگی هوا سالانه به مرگ زودرس یک میلیون ۳۴۰ هزار نفر در جهان منجر می شود. این گزارش اضافه کرده است سرمایه گذاری برای کاهش آلودگی ها هوا موثرین شیوه برای مقابله با بیماری ها دراین زمینه است.
سازمان بهداشت جهانی می گوید: در اهواز میزان ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرومتر به طور متوسط سالانه ۳۷۲ میکروگرم در هر متر مکعب بوده است.
در این گزارش از صنایع سنگین و سوخت خودرو با کیفیت پایین به عنوان عوامل اصلی آلودگی در این شهر یک میلیون و سیصد هزار نفری نام برده شده است.
کارشناسان محیط زیست می گویند، ذارات کمتر از ۱۰ میکرومتر بر اثر احتراق سوخت های فسیلی در خودروها، ژنراتور ها یا از تغییرات شیمیایی جویی به وجود می آیند که قابلیت نفوذ به عمق ریه ها را دارند.
پس از اهواز، اولان باتور، پایتخت مغولستان با میزان متوسط ۲۷۹ میکروگرم ذرات معلق کمتر از ۱۰ میکرومتر قرار دارد.
***

بازگشت پوتین به راس هرم قدرت; پوتین نامزد انتخابات ریاست جمهوری روسیه شد

به گزارش مهر به نقل از خبرگزاری شینهوا، “دیمیتری مدودف” امروز شنبه مقابل کنگره حزب حاکم مسکو ضمن اعلام نامزدی “ولادیمیر پوتین” در انتخابات آتی ریاست جمهوری خواستار حمایت حزب حاکم روسیه از نخست وزیر کنونی شد.
پوتین نیز از مدودف خواست تا بر انتخابات چهارم دسامبر (۱۳ آذر) پارلمانی روسیه نظارت داشته باشد و رئیس جمهوری نیز آمادگی خود را در این باره اعلام کرد.
مدودف درحالی رسما نامزدی پوتین را در انتخابات آتی اعلام کرد که رئیس جمهوری روسیه پیشتر با اعلام تمایل خود برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرده بود با پوتین برای رسیدن به این پست رقابت نمی کند.
مدودف گفته بود: من و پوتین رفقای قدیمی هستیم و رقابت ما به آنچه در سالهای اخیر به دنبال تحققش بودیم، لطمه خواهد زد. هر رئیس جمهوری موظف است علاقه به ادامه کار داشته باشد، اما اینکه تصمیم بگیرد در رقابت شرکت کند یا نکند، موضوع دیگری است .
***

خشکیدن دریاچه اورمیه

نوشته‏ی شهربراز
برگرفته از تارنمای شهربراز
مدتی است که داستان غم انگیز خشکیدن دریاچه اورمیه (اور + میه = شهر آب) در خبرها است و گویا اقدامهایی هم برای حل این مشکل در دست است که شاید یادآور نوشداروی پس از مرگ سهراب باشد. من شایستگی و کارشناسی و آشنایی کافی با موضوع و دلیلهای آن ندارم. اما به نظر من، این داستان غمناک اشاره ظریفی دارد به دگرگونی و کیبش (shift) در اندیشه و شیوه زندگی نسل ما و گذشتگان ما.
نیاکان سختکوش و تلاشگر ما بر این باور بودند که «نابرده رنج گنج میسر نمیشود» و میگفتند «آن که گندم میکارد راستی می افشاند» و آبادانی و شادی و زندگی را در آباد کردن و کار تولیدی میدانستند. به همین خاطر در دل کویر خشک و بیابانها آبادی پدید می آوردند، با کندن کاریز و قنات و روان کردن آب، روستا و شهر میساختند و با ساختن بادگیر در بیابان خنکنایی پدید می آوردند که جان آدمی را تازه میکند. از دل همین خاک همه گونه رستنی و میوه را برمیکشیدند و از جاهای دیگر دنیا رستنی می آوردند و در این خاک سبز میکردند. با آن که هندوستان و فرنگ و اروپا از ایران پرآبتر و سرسبزتر بودند «باغهای ایرانی» است که زبانزد شده اند و شهرت جهانی دارند و «تاج محل» را معماران ایرانی میسازند و کاخ ورسای لویی چهاردهم به تقلید از باغهای ایرانی ساخته میشود.
اما در دوران ما، بیشتر مردم به دنبال گنج باد آورده و یک شبه راه صد ساله رفتن و ثروتمند شدن ضربتی از راه مضاربه و شبکه های هرمی و چند ضلعی و دزدی و وام بی برگشت و «جوش دادن معامله» و حق دلالی هستند. کمتر کسی به فکر کار تولیدی و زحمت و رنج کشیدن برای دستیابی به آرزو است. همه چیز وارداتی شده است و حتا سیر و پیاز هم از جاهای دیگر به بازار می آید. کشاورزان بیچاره شده اند و زمینها را رها کرده به شهرها روی آورده اند. مردمان باغها را ویران میکنند تا در کوچه شش متری به تقلید کورکورانه از فرنگ، آسمان خراش (آسمان و خرهایش؟) ده طبقه از فولاد و سیمان بسازند (که تازه در برابر زمین لرزه هم پایدار نیست!). آنگاه به خاطر ناآگاهی و بیگانگی با اقلیم و به خاطر نابود شدن باغها، خانه ها در تابستان داغ است و در زمستان سرد! برای چاره، کولر گازی و بخاری می آورند که خود باعث مصرف انرژی بیشتر و برهم خوردن تعادل محیط زیست میشود.
بدین ترتیب سرزمینی که روزگاری مردم روشن بین و سختکوش آن از دل کویر آب بیرون میکشیدند امروز به دست نسل تن آسان و کوته بینی افتاده که نه تنها در آن شبکه های آبیاری ساخته نمیشود بلکه رودخانه های پرآبی که هزاران سال روان بوده و جان این سرزمین تشنه و مردم آن را سیراب میکرده همچون زنده رود (به معنای رود خروشان یا زاینده رود امروزی) میمیرند و دریاچه هایی چون بختگان و اورمیه از بخت بدشان در برابر چشم همگان میخشکند. «بخوشید سرچشمه های قدیم / نماند آب جز آب چشم یتیم». رودها و دریاها همان پدیده های طبیعی هستند که به خاطر اهمیتشان در زندگی آدمی، در چشم نیاکان ما ایزدبانوی خود را داشتند و احترام به آنها بخشی از باورها و آداب زندگی ما بودند و پس از اسلام نیز با جمله‌ «آب مهریه فاطمه زهرا» است کوشیدیم جنبه مذهبی بودن و مقدس بودن آب را در نظر مردمان همچنان بالا نگه داریم.
اما امروزه بیشتر مردم «آب را گل میکنند و برایشان مهم نیست که در فرودست انگار کفتری میخورد آب، یا دست درویشی نان خشکی فرو برده در آب، یا که این آب روان میرود تا فروشوید اندوه دلی». تنها میخواهند بر سر هر آب روانی که میبینند سدی بسازند و از آن کره بگیرند. تا یک سال را نان و کره بخورند. تا سال بعد کی زنده است و کی مرده؟ دیگی که برای من نجوشد در آن سر سگ بجوشد!
خداوند این سرزمین را از دروغ و دشمن و خشکسالی بپایاد!
ایدون باد!
ایدونتر باد!
***

 پان ایرانیستهای دربند و زندانیان سیاسی را آزاد کنید.

***
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای نامه پان ایرانیسم
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تریبون آزاد پان ایرانیست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...