نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
درود بر ایران دوستان گرامی:
مطالب زیر تقدیم میشوند.
پاینده ایران
هواداران پانٔ ایرانیسم در برون مرز
از هموطنان آزاده خویم سپاسگذارم
http://www.paniranist.info/?p=725
مهر ۴, ۱۳۸۹
به نام خداوند جان و خرد
پاینده ایران
چون خورشید اندوده شد، هم میتوان خسبید هم میتوان کوشید ولی منطق زندگی کوشش را میکند و کوشش با هوده آئین مند است. از آئینهای خروج از نکبتهای موجود امروزمان، کوشش برای دفاع از آزادیهای مدنی است و میبایست در این کوشش ومبارزه از آزادی همدیگر پاسداری کنیم. در این زمانه ای که ما در آن میزییم همگی در قبال میهن، ملت و همدیگر مسوولیم از جنس مسولیت آگاهانه ی ملی که لازمه ی آن آزادیست با شقوق مختلفش.
در مورخه ۱۹مهر با دو مبارز راه آزادی و سربلندی ایران، سروران حسین شهریاری و مهندس کرمانی رهسپار شهر اصفهان بودیم که به ناگاه در میانه راه– ۳۵ کیلومتری اصفهان– در عوارضی توسط ماموران لباس شخصی که نه حکمی نشان دادند و نه خود را معرفی کردند که بدانیم از چه ارگانی هستند، بازداشت شدیم. دست بندی به دستمان زدند و در کناره جاده تفتیش بدنی شدیم و سپس به بند (الف طا)در زندان مرکزی اصفهان که متعلق به وزارت اطلاعات است، منتقلمان کردند. اینگونه بود که چهار روز اسباب نگرانی مطلق دوستان و خانواده و دیگر آزادگان فراهم شد.
با پیگیریهای گسترده عمومی اجازه دادند با خانواده تماسی دشاته باشیم که دیگر در بیمارستها و سرد خانه بدنبالمان نگردند، اگر چه بنا به عادت مالوف سالهای اخیر هم تا حدودی حدس میزدند کار، کار اطلاعات است. اما اینکه کدام سازمان اطلاعاتی، وزارت یا سپاه، نیروی انتظامی یا قوه قضائیه و یا… نامعلومتر و دانستنش جفر رمل و اسطرلاب میطلبید. حال اینجانب آزاد و دو آزادیخواه سالخورده در بندند. بر ذمه من واجب و مسلم است که سپاسگذار تمامی دوستان و همرزمان باشم که در کنار خانواده پیگیر احوال و اخبارم بوده و در بازتاب آن کوششی بلیغ کرده اند و نیز مراتب عالی قدردانی خود را به تمامی خبرگزاریها، سایتها و وبلاگهایی که به بازتاب و پوشش اخبار اینجانب و دیگر پان ایرانیستها میپردازند، تقدیم میدارم. من نیز به مانند گذشته با ایمانی راسخ و اراده ای استوار به راه سربلندی میهنم خواهم کوشید. بر این باورم که این سربلندی از مسیر تحصیل آزادی برای شهروندان ایرانی میگذرد.
در پایان تذکر یک نکته جهت روشن شدن مطلبی را ضروری میدانم. در شرح احوالم اغلب گفته شده است که از ادامه تحصیلم در مقطع دکترا ممانعت بعمل آمده است، این نقل از شیوع گذشته و تواتر یافته است که مطلب، اصلی ندارد. اینجانب کارشناسی ارشد علوم سیاسی را در واحد علوم تحقیقات به پایان رسانده و امسال در مقطع دکترا آزمون خواهم داد و تا کنون ممانعتی از تحصیل در مقطع دکترا برایم ایجاد نشده است، تا بعد چه شود.
پاینده ایران
حجت کلاشی
« به نام خداوند جان و خرد »
چگونگی بنیانگذاری بنیاد فردوسی:
ایران، کشوری که گاهواره فرهنگ و دانش جهان است؛ چه در دوران باستان و چه هنگام درخشش در دوران اسلامی پیشتاز کاروان دانش و فرهنگ بشری بوده و در این روزگاران پس از رهانیدن خویش از قید بندگی دیگران و با توجه به دگرگونی های امروزه جهان که هر روز آهنگ خواستنیتری به خود می گیرد، امکان آن را دارد که با تکیه بر توان تاریخی فرهنگ خود، دیگر بار کانون فروزان فرهنگ جهان شود.
با گذشت یک هزار سال بر تاریخ ایران که در آن هزاران رویداد ناهمگون و سخت بر جان ایرانیان و بر فرهنگ شکوهمند آن روان شده است؛ شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی همواره هم چون درفش برافراشته فرهنگ و تاریخ ایران نگاهبان و پناهگاه ایران و ایرانیان بوده و پایگاه ویژه خویش را داشته و دارد.
بی گمان ایرانیان برای داشتن چنین دارایی ارزشمندی، وامدار فردوسی خداوندگار سخن پارسی و زنده نگه دارنده فرهنگ درخشان ایران اند؛ و کوشش هایی که از همه سو در راه ویرایش شاهنامه و بزرگداشت آن به انجام می رسد همه نشان از قدر شناسی این مردمان از دانای توس است، که هنوز یک از هزار آن چه بایستی در این راه صورت پذیرد انجام نگرفته است .
اکنون که در هیاهوی قرن بیست و یکمی همه جهانیان در راه پیشبرد فرهنگ خود و جلوه گری چهره های نامور و ماندگار خود بسیار در تلاش اند و آن را سرچشمه بسیاری از پیشرفت ها و برتری های فرهنگی، تاریخی و علمی می دانند شایسته است ایرانیان پاک نهاد نیز همت گماشته و در راه اعتلای فرهنگی خود که همانا فردوسی بزرگ پرچمدار آن است کوشش کنند.
بی گمان وجود نهادی هم چون بنیاد فردوسی که الهام گرفته از خواست همه مردم این سرزمین است و خواهان رهپویی این راه روشن و پرامید است، بایسته می نماید و می تواند در گستره های گوناگون به بازنمایی شکوه ایران زمین سزاوارانه بپردازد.
فرهنگ و تمدن ایرانی امکان آن را دارد که دیگران را برای کسب دانش از دورترین سرزمین ها به این کشور آورده تا در محضر استادان ایرانی زانوی ادب بر زمین زنند و دستاورد های فرهنگی ما تا بدانجا رسد که دانش و فرهنگ تکیه زده بر تخت ایران، از قوه به فعل درآید و میراثی شکوهمند برای آیندگان بر جای گذارد.
بدین روی برای هدف گسترش فرهنگ ناب نهفته در شاهنامه، بهره گیری از اندیشه حکیم توس و در راستای ایجاد پایگاهی برای پاسداشت آموزه های ارزشمند فرهنگ ایرانی- اسلامی در برابر نفوذ دیگر فرهنگ ها، بنیاد فردوسی در مقام سازمانی فرهنگی، غیرانتفاعی، غیر سیاسی و مردمی با مجوز سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در تاریخ 27/12/1384 به شماره 19506 به ثبت رسمی رسید و آقای یاسر موحدفرد به عنوان دبیرکل بنیاد فردوسی تعیین شد.
ارکان بنیاد فردوسی:
این بنیاد از مجمع عمومی، هیات امنا و شورای مرکزی تشکیل شده است.
اعضای هیات امنا به عنوان گروه مشاوران بنیاد به شمار می آیند که عبارت اند از:
1. آقای دکتر جلال خالقی مطلق: استاد دانشگاه هامبورگ و رییس کانون فردوسی دایره المعارف بزرگ اسلامی
2. آقای دکتر میرجلال الدین کزازی: استاد دانشگاه علامه طباطبایی و عضو هیات امنای مجموعه تاریخی
3. آقای دکتر فریدون جنیدی: رییس بنیاد نیشابور
4. آقای دکتر حسن انوشه: رییس دانشنامه ادب پارسی
5. آقای دکتر قدمعلی سرامی: عضو هیات علمی دانشگاه تهران
6. آقای مهندس ایرج حسابی: رییس بنیاد پروفسور حسابی
7. جناب استاد منصور وفایی هنرمند نقاش سبک قهوه خانه ای
8. آقای دکتر آریانفر صفر عبداله: استاد زبان شناس تاجیک مدیر ایران شناسی پژوهشگاه خاورشناسی قزاقستان، مدیر مسوول فصلنامه ایران نامه.
9. آقای دکتر داوود فتحعلی بیگی: کارگردان، نویسنده و استاد هنرهای نمایشی
10.آقای دکتر سید عبدالمجید شریف زاده: رییس گروه هنرهای سنتی فرهنگستان هنر
11.آقای پروفسور حسین آقابزرگ: عضو هیات علمی دانشگاه تربیت معلم
12.خانم دکتر شهین سراج: رییس بنیاد ملک الشعرای بهار– پاریس
13.جناب استاد عبدالکریم تمنا: شاعر ملی افغانستان
14.جناب استاد حسین آهی: شاعر و شاهنامه پژوه
15.آقای دکتر ناصر کنعانی: استاد دانشگاه برلین
16.آقای دکتر حسین صادقی: استاد دانشگاه لوزان
17.آقای دکتر لطیف ناظمی: زبان شناس افغان و استاد دانشگاه هامبورگ
18.آقای دکتر رحمان زاده: استاد دانشگاه برلین
19.خانم دکتر فرزانه خجندی: شاعر ملی تاجیکستان
20.آقای دکتر واصف باختری: عضو فرهنگستان افغانستان
21.آقای دکتر سیف اله جعفری: استاد دانشگاه برلین
22.آقای دکتر محمد حسین طوسی وند: رییس بنیاد فردوسی
هدفهای بنیاد:
1) باز شناسی ابعاد وجودی، نگره ها و اندیشه های مفاخر ادبی، علمی، هنری و فرهنگی ایران؛
2) ساماندهی گروه های علمی، پژوهشی، فرهنگی، هنری و ادبی؛
3) راه اندازی کار گروههای تخصصی و آموزش نیروهای علاقه مند و جوان برای توانمندسازی بنیاد؛
4) بهرهگیری از تخصص نخبگان و استادان مجرب؛
5) پشتیبانی از نگهداشت و پاک سازی محیط زیست با ایجاد بوستان های شاهنامه؛
6) تلاش برای شناسایی و شناساندن چهره های برتر در راه ترویج و گسترش فرهنگ، تمدن، ادب و زبان پارسی؛
7) شناساندن اندیشمندان، پژوهشگران و فرهیختگان برجسته جهان با حوزه فکری و پژوهشی فرهنگ و ادب ایران؛
موضوع فعالیت بنیاد:
1. برگردان، ترجمه و تدوین شاهنامه فردوسی و مجموعه آثار بزرگان؛
2. انتشار نشریه فردوسی شناسی و دیگر ویژه نامه های مرتبط با هدفها؛
3. نکوداشت، بزرگداشت و پاسداشت جایگاه علمی و فرهنگی مفاخر ایران؛
4. شناساندن میراث فرهنگی، تاریخی و طبیعی ایران و شناساندن فرهنگ و ادب و زبان پارسی به وسیله شاهنامه فردوسی؛
5. انجام پروژههای نظرسنجی، آمار و افکار پژوهی برای افزایش آگاهی جهانیان نسبت به بناهای تاریخی و میراث فرهنگی و مفاخر ایران به ویژه حکیم ابوالقاسم فردوسی؛
6. ارایه خدمات پژوهشی و هرگونه فعالیت در راه شناساندن فردوسی و یاری رساندن به پیشرفت و گسترش زبان و فرهنگ و ادب پارسی در ایران وجهان به ویژه در روستای پاژ و مجموعه فرهنگی و تاریخی توس (زادگاه و آرامگاه حکیم توس) و نظارت بر حسن اداره این مجموعه ها؛
7. ساخت فرهنگسراهای فردوسی بر پایه معماریهای ایرانی اسلامی، ایجاد بوستان سراهای مفاخر ایران و ترویج گیاهان دارویی درشهرهای گوناگون؛
8. همیاری و مشارکت در بازسازی مجموعه فرهنگی تاریخی توس و روستای پاژ و دیگر مراکز فرهنگی و تاریخی ایران و جهان؛
9. تشکیل کتابخانه تخصصی و مرکز اسناد فرهنگی تاریخی ادبی؛
10. اهدای جایزه جهانی فردوسی به اندیشمندان، پژوهشگران، فرهیختگان برجسته جهان با حوزه فکری و پژوهشی فرهنگ و ادب و تمدن ایران؛
11. راه اندازی پایگاه های اطلاع رسانی، تارنمـاهای اینترنتی و ایجاد بانک اطلاعات مشاهـیر و تولید نرم افـزارهای چنـد رسانه ای؛
12. ارایه خدمات گردشگری و برگزاری تورهای گردشگری و بازدید از مراکز میراث فرهنگی و بناهای تاریخی؛
13. جلب مشارکت نهادهای دولتی، غیر دولتی، مردمی و بین المللی و دریافت اعتبار برای دستـیابی به هدف های بنیاد؛
14. دریافت وام و هدایای نقدی و غیر نقدی از اشخاص حقیقی و حقوقی؛
15. برگزاری همایش ها، نمایشگاه ها و جشنواره ها و هفته های فرهنگی در راه شناساندن مفاخر و مواریث فرهنگی، فکری، تاریخی و معنوی ایران به ویژه حکیم ابوالقاسم فردوسی در ایران و جهان؛
***
شمارهی 76 مجله بخارا منتشر شد
شماره ۷۶ مجله بخارا با تصویری از محمود دولت آبادی بر روی جلد، به مناسبت هفتادمین سال تولد وی، انتشار یافت و از روز سه شنبه ۶ مهر ماه در دسترس علاقمندان قرار میگیرد.
***
معرفی بنیاد فردوسی
بازداشت دبیرکل و جمعی از اعضای نهضت آزادی ایران
۰۹ مهر ۱۳۸۹
جرس: دبیرکل و چند تن از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی ایران در حالی که برای شرکت در مراسم ختمی به شهر اصفهان سفر کرده بودند، بعد از ظهر روز جمعه در آن شهر بازداشت شدند.
به گزارش پایگاه اینترنتی «میزان خبر»، ابراهیم یزدی دبیرکل و مهندس هاشم صباغیان، دکتر غفار فرزدی احد رضایی از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی ایران که برای شرکت در مراسم ختمی مربوط به یکی از اعضاء نهضت آزادی در شهر اصفهان به این شهر سفر کرده بودند، بعد از ظهر امروز به اتفاق دکتر سید علی اصغر غروی مسئول شاخه اصفهان این حزب دستگیر شدند.
دستگیری این اعضای بلند پایه نهضت آزادی ایران در پی آن رخ داد که تعدادی از اعضا و علاقمندان نهضت آزادی پس از شرکت در مراسم ختمی در این شهر برای اقامه نماز گردهم آمده بودند. در این حادثه ماموران لباس شخصی بدون ارایه هیچگونه حکم قضایی و با استفاده از زور و ضرب و شتم وارد منزل شخصی محل اقامه نماز شده و دکتر ابراهیم یزدی دبیرکل، مهندس هاشم صباغیان عضو شورای مرکزی، دکتر سیدعلی اصغر غروی، مسئول شاخه اصفهان، دکتر غفار فرزدی، مسئول شاخه آذربایجان، احد رضایی، مسئول شاخه زنجان نهضت آزادی ایران را به همراه تعدادی از حاضران از جمله مصلحی و ورپایی را دستگیر کردند.
ماموران لباس شخصی که بدون ارایه حکم قضایی وارد محل شده و خود را نیروهای امنیتی و اعضا بسیج معرفی مینمودند با این بهانه که سید علی اصغر غروی در این محل بصورت غیر قانونی نماز جمعه اقامه نموده است، پس از بازداشت این چند تن نسبت به ارعاب و تهدید سایر حاضرین و فیلمبرداری و ثبت مشخصات آنها اقدام نموده و سپس محل حادثه را ترک کردند.
***
ستون آزاد- نوشتههای رسیده از سوی خوانندگان نامه پان ایرانیسم.
نوشتههای رسیده لزوما دیدگاه هواداران پان ایرانیسم و یا حزب پان ایرانیست نمیباشند.
درحاشیه سخنرانی رهبری
حسین جعفری
(آیت الله) خامنه ای در جمع ائمه جمعه سراسرکشور، افاضاتی فرمودند که پاسخ به آن خالی ازفایده نیست. متاسفانه این رسمی است و بد رسمی است که سخنرانیهای روحانیون اغلب "منبری" است. یعنی یک طرف بالای منبر میرود، یا روی صندلی مینشیند و هر آنچه دلش خواست بر زبان می آورد و به عبارت دیگر، "متکلم الوحده" است. عده ای هم که در پایین منبر، یا روبروی وی نشسته اند سر تکان میدهند و گفته های او را ولو مغایر با نظرآنان یا حقیقت هم باشد علی الظاهر تایید کرده و در پایان بدون هیچ پرسش و پاسخ و انتقادی، متفرق میشوند. دراینگونه سخنرانیهای منبری، سخنران راضی است زیرا هیچیک از مستمعین او لب به انتقاد و اعتراض نگشوده است زیرا رسم اینگونه سخنرانیها به همینسان است. مستمعین هم اگر حرفی از سخنان خطیب زخمی به آنان زده باشد، با دل پر از خشم جلسه را ترک میکنند چون فقط شنیده اند، بدون آنکه فرصت اظهار نظر، پاسخگویی یا انتقاد داشته باشند.
ای کاش پس از هزار و اندی سال که از سابقه اینگونه سخنرانیهای منبری میگذرد، شخص جوانمردی از این روحانیون پیدا میشد و "خرق عادت" میکرد و در پایان سخنان خود نیمساعتی هم به مستمعین فرصت آنرا میداد تا پرسشهای خود را در زمینه سخنرانی منبری ایشان، بیان کنند که بینوا مخاطبان، دچار خفقان و انفجار نشوند. بویژه که اکنون بسیاری از کارهای اساسی ما به دست با کفایت روحانیون حل و فصل میشود و اینان دیگر یک روحانی صرف نبوده بلکه به کسوت دولتمداری هم درآمده اند و هر گفته و خطبه آنان در زندگی روزمره و سرنوشت ما تاثیر گذار است.
(آیت الله) خامنه ای در این جمع مطالب بسیاری فرمودند که من تنها پاره ای از آنها را بعنوان مشت نمونه خروار، انتخاب کرده و پرسشهایی هم درباره آنان مطرح میکنم و احیانا به پاره ای از بیانات ایشان نیز پاسخی میدهم که امیدوارم خوانندگان این نوشته ابتدا بیانات منبری ایشان را در اینجا مطالعه فرموده سپس به خواندن نوشته های من بپردازند.
ایشان باز طبق معمول، مرتب در لابلای فرمایشات خود "دشمن دشمن" میفرمایند. پرسش من آنست که چرا در عرض سی سالی که این رژیم بر سر کاراست، عملکرد آن به شیوه ای باید باشد که اینهمه برای خود دشمن بوجود آورد؟ به صورتیکه دشمن همواره در کمین باشد تا در فرصتی که بدست میآورد چنان ضربه ای به رژیم اسلامی بزند که این رژیم جابجا ازبین رفته و نفسش بند آید؟ این همه حکومتهای انقلابی، اسلامی ایدئولوژیکی، فقیر، غنی، مستکبر، مستضعف، جهانخوار، خونخوار و... درجهان داریم. آیا تمام آنها دارای اینهمه دشمن هستند که وقتی رهبر یا رئیس جمهور یا پادشاهشان به هر مناسبتی به ایراد سخنرانی میپردازد دست کم ده بار واژه "دشمن" را با این غلظت و ترس و وحشت بر زبان بیاورد؟ رهبر ما تصورنمیکنند که بالاخره باید در شیوه اداره و سیاست کلی ما اشکالاتی اساسی بوده باشد که ما، در این مدت کوتاه، توانسته باشیم اینهمه دشمن جرار بوجود آوریم که به خون رژیم ما تشنه باشند؟
آیا بهتر نیست به جای دشمن دشمن کردن، راهی ارائه دهند که دوستان فراوان در جهان بدست آوریم؟
میفرمایند "مستکبران و زیاده طلبان دنیا برخلاف شعارهایشان، تمام قدرت و ثروت را برای عده ای معدود و اطرافیان خود میخواهند که نمونه بارز آن، مقایسه و ضعیت زندگی مردم عادی با حاکمان، در آمریکاست".
رهبرگرامی ما اگر آن واژه "آمریکا" را به کار نمیبردند، من حتما فکر میکردم که ایشان اشاره شان مربوط به جمهوری اسلامی ایران است زیرا در جایی خواندم که برابر آمار منتشره، از کل ثروت و درآمد ایران؛ بالاترین درصد آن در اختیار شانزده درصد از مردم ایران است که همان ثروتمندان باشند و جز مختصر آن به بقیه یعنی 74 درصد تعلق دارد. از نظر ثروت رهبر و سردمداران و بزرگان قوم هم که الحمدلله لزومی به بیان آمار و ارقام نیست و خود ایشان بهتر واقف و آگاه هستند که دارای چه ثروتهای کلانی در سرتاسر نقاط جهان از کومور و آفریقای جنوبی و سوریه و... گرفته تا... بوده و هر یک از آنان دارای چه میزان سرمایه گزاری در نقاط گوناگون دنیا و حسابهای کلان در بانکها و موسسات مالی میباشند. این درصورتی است که ما کشوری مسلمان هستیم و به شیوه حکومت علی باید بیت المال بالمناصفه بین مردم تقسیم شود و رئیس جمهورمحبوبمان نیز قول داده بودند که پول نفت را سر سفره مردم بیاورند و از آن گذشته "یارانه ها" را به صورت هدفمند بین مردم تقسیم کنند که هرچند از تقسیم یارانه خبری نشد، اما درعوض و شکر خدا، رایانه ها خبردادند که هزینه برق و گاز را چندین برابر فرموده اند.
حضرت رهبر فرموده اند فرمایشات ائمه جمعه به صورتی باید باشد که به شکل "ذکر کثیر نماز جمعه" زبانزد مردم باشد. شکر خدا از این نظرهم گمانم نیازی به تاکید مقام معظم نبود. زیرا این امر دقیقا نه تنها در جامعه ایرانی بلکه در جامعه جهانی به خوبی جاری و ساری است زیرا بعنوان مثال هنگامی که امام جمعه، آمدن زلزله را به سبب انجام زنا میدانند، مردم "ذکر کثیر نماز جمعه" را ماهها نقل محافل خود کرده و بر اساس آن جوکها میسازند و فیلمهایی ساخته و در "یوتیوب" در معرض تماشای میلیونها تماشاچی قرار میدهند و حتی زنان اروپایی بر اساس این فرمایش امام جمعه محترم و دانشمند، از جان مایه گذاشته و کمیپینهای خنده دار به راه می اندازند که حتما خوانندگان گرامی عکس و تفصیلات آنرا در رسانه های گوناگون مشاهده فرموده و حظ بصر برده اند.
رهبر میفرمایند ما زیربار زور نمیرویم. البته فرمایشی است متین و منطقی و اگر کسی از رهبران ما یا ملت ما خواست که زیربار زور بروند باید دهانشان را خرد کرد. آنها به زبان بسیار ساده و همه فهم میگویند قصد دست یابی به انرژی اتمی برای جایگزینی نیروی برق البته اقدامی است بسیار خوب و حق هر کشوری است. آیا واقعا قصد ایجاد تاسیسات انرژی اتمی برای جایگزینی با نیروی برق را دارید؟ بسیار خوب در این زمینه اگر نیاز به کمکی هم داشته باشید، جامعه بین المللی آماده همه نوع کمک و همکاری هم هست. اما اگر قصد ساختن سلاح هسته ای، آنهم به صورت زیرمیزی و زیر زمینی دارید، در آن صورت بدانید و آگاه باشید که با میلیاردها مردم کره زمین و شعور آنان نمیتوانید بازی کرده و به آنان توهین کنید. یا جامعه جهانی را فریب دهید. درها را بازکنید تا کارشناسان سازمان انرژی اتمی از تاسیسات شما بازدید کنند و اطمینان یابند که کاسه ای زیر نیم کاسه یا تاسیسات دیگری، علاوه بر تاسیسات فردو، زیر زمین وجود ندارد. از آنجا که در طول سالهای گذشته، بارها با پنهان کاریهای شما روبرو شده اند، جامعه بین المللی دیگر اعتماد و اطمینانی به گفتارشما ندارد، میخواهند خود به عینه این اظهارات جمهوری اسلامی را مشاهده کرده و با خیال آسوده، ناظر فعالیتهای انرژی اتمی صلح آمیز شما باشند.
صد البته هیچ سازمان و حکومتی از شما نخواسته که زیر بار زور بروید. ما میدانیم به اجبار زیر بار زور رفتن چه نتیجه فاجعه باری دارد. ما در این زمینه بسیارتجربه داریم. نمونه بین المللی آن اجحافی است که به ملت آلمان در پایان جنگ جهانی اول شد و قرارداد صلحی به زور به آن ملت تحمیل شد که همان قرارداد زوری، سبب شعله ور شدن آتش جنگ جهانی دوم شد. نمونه داخلی آن نیز رویه ایست که رژیم شما پس از انتخابات مخدوش اخیر، در قبال مردم حق طلب ایران پیش گرفت که مملکت را به این روز انداخته که پس از یکسال و نیم هنوز دامنه مقاومت مردم در برابر زورگویان، همچنان و روزبروز افزایش مییابد. ازاینروست که ما به اسلحه زور اعتتقادی نداریم و تا توانسته ایم با آن مقابله کرده ایم.
در مساله فلسطین هم ما مردم درعین همدلی و همدردی با ملت فلسطین معتقدیم اولا چراغی که به منزل رواست، به مسجد حرام است و از آن گذشته این موضوع نباید آلتی برای سواستفاده های سیاسی و دریافت امیتازات برای پاره ای از کشورها از جمله رژیم ایران اسلامی شود. ما هر قدر نسبت به ملت فلسطین دلسوز باشیم، از خود ملت فلسطین نسبت به خودشان که دلسوزتر نیستیم. هنگامی که محمود عباس و مردم فلسطین و بسیاری از کشورهای عربی خواهان دست یابی به صلحی با اسراییل هستند و بارها به جمهوری اسلامی اخطار کرده اند که در امورآنها دخالت نکند، آیا زمامداران ما کاسه داغتر از آش شده اند و مصلحت ملت فلسطین را بهتر از خودشان میدانند؟
در موضوع جوانان هم شما آنان را خام و بی تجربه تصورنکنید که به فرمایش شما میتوان با نزدیک شدن به آنان این گروه را همراه خود ساخت. جوانان به سبب داشتن ذهن آماده و تیز، هوش فراوان، مغزهایی که هنوز منجمد نشده، آشنایی و ارتباط با وقایع و رویدادهای جهان از طریق اینترنت و سایر وسایل پیشرفته امروزی و مهمترازهمه به سبب آنکه هیچگونه وابستگی و مصلحت اندیشی ندارند و نیز مانند پاره ای از سردمداران ما دارای گردن سطبر نیز نیستند و شکمهای پهن و پر هم ندارند، از این روی همواره بدون محافظه کاری و مصلحت اندیشی، جانب حق را میگیرند. آنها خواهان کالایی به نام آزادی، برابری و احترام به حقوق انسانی هستند. هر جا این کالا را عرضه کنند به آن سو تمایل پیدا میکنند. اگرشما از این نوع کالاها در بساط خود ارائه کنید، مسلما آنها فورا به سوی شما کشیده شده و فدایی مرام شما خواهند شد. با ارائه این کالاها بازار طرف مقابل، یا به قول خودتان "سران فتنه" را کساد کنید. این همان حرفی است که سیدجمال الدین اصفهانی به محمدعلی شاه گفت، اما آن پادشاه مستبد گوش شنیدن این حرفها را نداشت و افتاد به آن روزی که باید در تاریخ شرح آنرا خواند و عبرت گرفت.
در حالیکه اینگونه نیست، یعنی نه تنها این کالاها در بساط شما یافت نمیشود بلکه اولین ایراد آنان به خود حضرتعالی است و میپرسند چه دلیلی دارد که شخصی با برخورداری از این همه اختیارات و بدون آنکه مسئول و جوابگو باشد، یا مردم او را انتخاب کرده باشند، یا کسی جرات ایراد گیری به او را داشته باشد، البته جرات از نوع اینگونه نوشته ها خیر، بلکه از آن نوع جراتی که مجلس خبرگان هرگز از خود نشان نداده است، چنین شخصی مادام العمر از این موقعیت برخورداربوده و صاحب اختیار هفتاد میلیون مردم ایران باشد؟ شاید شما بیش از یکصد سال عمرکردید. پس فرق جمهوری اسلامی با سیستم شاهنشاهی سابق چیست که بعنوان نمونه پادشاهی داشت که هفتاد و یکسال سلطنت کرد؟ مقصودم همان شاپور ذوالاکتاف معروف است. آنهم هفده قرن پیش نه در قرن بیست و یکم؟ باورکنید شما اصلاحات را باید از خودتان شروع کنید جناب مقام محترم و معظم رهبری.
سخن آخر آنکه با بگیر و به بند، کشت و کشتار، ضرب و شتم، دست و پا شکستن، تجهیز و روانه ساختن لباس شخصیها و اشخاص باصطلاح خودسر و پراکندن بیم و وحشت در جامعه نمیتوان حکومت کرد و اگر حکومتی هم برقرار باشد عمری بسیارکوتاه خواهد داشت که مانند آتش سوزنده بوده، اما بنیادش بر آب و باد خواهد بود و خیلی زود بر خاک در خواهد غلتید.
جناب مقام محترم و معظم رهبری درک و فهم این مطالب به این روانی و سادگی، واقعا آن اندازه سخت است که ما هر روز مطلب را به صورت پیچانده شده و به نحوی که مورد پذیرش کسی نباشد، بشنویم؟
***
***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه خود را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را به صورت ایمن برای شما فراهم میکند:
برای آشنایی با نحوه عملکرد آن و ساخت وبلاگ شخصی بخش راهنما را از اینجا بخوانید:
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.
http://www.pan-iranist.info/?page_id=353
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر