نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
درود بر ایران دوستان گرامی:
مطالب زیر تقدیم میشوند.
پاینده ایران
هواداران پانٔ ایرانیسم در برون مرز
بیانیه سازمان جوانان حزب پان ایرانیست پیرامون بازگشت سرور حسین شهریاری به زندان
مهر ۷, ۱۳۸۹
به نام خداوند جان وخرد
پاینده ایران
مبارز آگاه و وطن پرست، حسین شهریاری، از پیشکسوتان حزب پان ایرانیست امروز مورخه ششم مهر ۱۳۸۹ به زندان رجایی شهر بازگشت.سرور حسین شهریاری در سال ۱۳۸۴ به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در حزب پان ایرانیست و مصاحبه با رادیو بی بی سی به ۱۸ ماه زندان محکوم شدند که از ۵ مهر ماه سال ۸۸ حکم شان به اجرا درآمده است.ایشان در مورخه ۱۶ شهریور ۸۹ به مدت پانزده روز به مرخصی آمده بودند که در روز دوم مرخصی در مسیر تهران – اصفهان بازداشت و تبلیغ علیه نظام برای ایشان تفهیم اتهام شد.بعد از ۱۸ روز بازداشت از زندان اصفهان آزاد و راهی کرج شده و خود را بدلیل اتمام مدت مرخصی به زندان رجایی شهر معرفی کردند. سازمان جوانان حزب پان ایرانیست با امید به گسترش عدالت در سایه کوششهای وطن پرستان و آرمانخواهان با تاکید بر آزادی سرور حسین شهریاری و دیگر مبارزان سیاسی،سلامتی برای این پیر مبارز و خانواده آرمانخواهشان آرزومند است.
پاینده ایران
سازمان جوانان حزب پان ایرانیست
۶ مهر ۱۳۸۹ خورشیدی
زندانی سیاسی بیمار به رجایی شهر کرج منتقل شد
به علت عدم تمدید مرخصی حسین شهریاری ایشان پس از آزادی زندان مرکزی اصفهان روز سه شنبه 6 شهریور ماه به زندان رجایی شهر کرج خود را معرفی کرد.
بنا بر اطلاع گزارشگران خبرگزاری حقوق بشر ایران "هرانا" حسین شهریاری در سال ۱۳۸۴ به اتهام تبلیغ علیه نظام و عضویت در حزب پان ایرانیست و مصاحبه با رادیو بی بی سی به ۱۸ ماه زندان محکوم شد که از ۵ مهر ماه سال ۸۸ حکم ایشان به اجرا درآمده است.
نزدیکان ایشان بیماری قلبی و اختلال دستگاه تنفسی از مشکلات پزشکی ایشان برشمرده شده اند که سلامت ایشان را در زندان به مخاطره انداخته است.
بار دیگر پدرم را به زندان رجائی شهر تحویل دادم
داستان از یک سال پیش شروع شد ، البته اگر نخواهم زیاد توضیح بدهم ! پس از همان یک سال پیش شروع می کنم بعد از آن انتخابات کذایی! پنجم مهرماه 1388 که نیروی انتظامی به خانه آمد و پدرم را برای اجرای حکم 18 ماه زندان به جرم تبلیغ علیه نظام (مقدس ) جمهوری اسلامی و عضویت در حزب پان ایرانیست و همچنین مصاحبه با رسانه های بیگانه با خود به زندان رجایی شهر برد . این آغاز داستان بود . در تمام مدت این یکسال که با استرس و ناراحتی همراه بود همواره کوشش کردم که به دلیل بیماری قلبی و تنفسی پدر و همچنین پروستات که همه از عوارض کهولت سن است برایش مرخصی بگیریم. بعد از چند ماه دوندگی هر روزه این امر میسر شد
از دوندگی ها و سختیهایش ، از راهروهای دادگاه و از تلخیهای ملاقاتهای کوتاه کابین با آن شیشه های کثیفش هیچ نمی گویم که خود داستانیست جدا، به هر روی ! زمانی که نیمی از دوره ی محکومیت پدر سپری شد طبق قانون تقاضای آزادی مشروط کردیم که البته با حکم عجیب قاضی مواجه شدیم به این مضمون که : با 9 ماه آزای مشروط موافقت می شود به شرط 3 سال تبعید به شهرستان دزفول
این کاملا طبیعی بود که پدر تن به این حکم نا عادلانه ندهد و در نتیجه به زندان رجایی شهر باز گردد . پس روز از نو و روزی از نو!!؟
بار دیگر کوشش کردم که برایش مرخصی بگیرم و بار دیگر کوششهای به ثمر رسید ، پس پدر برای 15 روز به مرخصی آمد اما اینبار داستان ما طور دیگری نوشته شد
پدر 16 شهریور ماه ساعت 10 شب از زندان برای مرخصی بیرون آمد . و در روز 18 مهرماه به همراه دوتن از دوستان و همرزمانش به سمت اصفهان حرکت کرد ،آخرین بار که با خانه تماس گرفت صد کیلومتری اصفهان بود و پس از آن دیگر هیچ ،بی خبری مطلق !!!!!! یکشنبه صبح با یکی از دوستان ( آرش کیخسروی ) به سمت اصفهان حرکت کردم به امید یافتن پدر ، همه جا را پرس و جو کردیم ، از اورژانس گرفته تا اطلاعات سپاه از اداره اماکن تا سرد....... اما هیچ خبری نیافتیم! حتی پرونده ای در اداره ی آگاهی اصفهان تشکیل دادیم مبنی بر مفقود شدن پدر و دوستان ! اما همه چیز بی نتیجه بود! آیا آدم ربایی رخ داده بود !؟
پس از 2 روز بی خبری سر انجام دوشنبه شب پدر با خانه تماس می گیرد و اعلام می کند که در اصفهان بازداشت شده ، مدت تماس چیزی حدود 15 ثانیه ....... خدا را شکر پس آدم ربایی نبوده و یا اگر هم بوده ، آدم ربایی از نوع سوم بوده است
باری خدا را شکر کردیم که دزدان سرشان را نبریده اند در وسط جاده ، بعد از آن خبری از آنها داشتیم. تا اینکه یکی از دوستان یعنی حجت کلاشی (مسئول سازمان جوانان حزب پان ایرانیست ) را با قرار وثیقه آزاد کردند. بسیار خوشحال کننده بود از دو جهت اول اینکه دوباره حجت را در کنار خودمان می دیدم و دیگر اینکه نویدی بود برای آزادی پدر و مهندس سیدرضا کرمانی .....اما دیگر هیچ خبری نشد . تا اینکه تصمیم گرفتم شنبه 3 شهریور دوباره به اصفهان بروم و جستجو را آغاز کنم.. شنبه شب رسیدم و یکشنبه صبح به دادسرای شاهین شهر مراجعه کردم جایی که برایشان پرونده تشکیل داده بودند.سرتان را درد نیاورم کاشف به عمل آمد که چند روزی است دستور آزادیشان صادر شده اما بر خلاف روند معمول به خانواده شان ابلاغ نگردیده!!! اگر نمی رفتم لابد هنوز بی خبر بودیم.......پس وارد مرحله ی جدیدی شدیم از کاغذ بازی. تهیه ی سند برای وثیقه گذاشتن .بسیار سخت بود ! دوستان زیادی در اصفهان و شاهین شهر بودند که حاضر شدند ملکشان را گرو بگذارند برای آزادی ! اما شور بختانه به لطف جمهوری اسلامی همه ی سندها در گرو بانک بود و بنابراین هیچ دردی را دوا نمی کرد.سر انجام سند تهیه شد ! کارهای اداری انجام شد و پس از حدود 5 ساعت انتظار در زندان مرکزی اصفهان ( دستگرد ) حسین شهریاری و رضا کرمانی پس از 17 روز بازداشت بی دلیل آزاد شدند . واقعا دوست داشتم همه ی شما آنجا بودید و می دیدید. پس صحنه ای را که دیدم بدون کم و کاست توصیف می کنم ( مسیری که زندانی باید طی کند برای رسیدن به در خروجی زندان اصفهان مسیری است حدود 500 متر که سراشیبی است و ما ناظرین در انتهای آن هستیم : از دور پدر و مهندس کرمانی را دیدم . بابا مثل همیشه کت و شلوار به تن داشت و سرور کرمانی پیراهنی سفید با شلوار مشکی آنطور که من دیدمشان گویی که از میهمانی بازمی گردند.آنچنان می گفتند و می خندیدند که انگار آنجا زندان نیست شاید به چشم آنها شانزه لیزه بود ) به ناگاه با دیدن این صحنه تمام خستگی آن روزها از من گریخت
خلاصه این که آزاد شدند ! از راه رسیده و نرسیده راهی تهرانشان کردیم البته با دنیایی از هراس که مبادا بار دیگر در راه ربوده شوند!!!!؟؟؟
راهی تهران شان کردیم به چند دلیل یکی اینکه ماندنشان در اصفهان خطر ناک به نظر می رسید .دیگر آنکه مدت مرخصی حسین شهریاری به پایان رسیده بود و باید خود را به زندان رجایی شهر معرفی می کرد
پس آنها رفتند و من ماندگار اصفهان شدم تا صبح روز بعد باز هم به شاهین شهر بروم ( 30 کیلومتری اصفهان ) تا شاید بتوانم موبایل ها ! ماشین شخصی مهندس کرمانی و کارتهای بانکی شان را باز پس بگیرم! که البته بهیوده بود
بیش از این روده درازی نمی کنم !! روز سه شنبه 6 شهریور ساعت 6 صبح به کرج رسیدم و ساعت 8 به دادگاه انقلاب رفتم برای پیگیری وضعیت پرونده پدر که شاید کمی انصاف و معرفت داشته باشند و مرخصی اش را تمدید کنند ! که البته نکردند . تا ساعت 2 بعد از ظهر سرکارمان گذاشتند و در نهایت هیچ ..... و حسین شهریاری به زندان رجایی شهر باز گشت و من پدر را بعد از چندین ماه فقط به مدت 20 دقیقه دیدم!! 10 دقیقه در اصفهان هنگامی که از زندان آزاد شد و من تا ترمینال همراهی اش کردم و بار دیگر در کرج پس از پایان کارهای اداری بی نتیجه هنگامی که به زندان رجایی شهر تحویلش دادم
نکته ای که باقی ماند این بود که این سه نفر را به جرم تبلیغ علیه نظام بازداشت کرده بو دند ! اما من نفهمیدم که به طور مثال حسین شهریاری در حالی که رانندگی می کرده در صد کیلومتری اصفهان با سرعت مجاز 100 کیلومتر در ساعت و با این فرض که شیشه های خودرو هم بالا بوده اند چون کولر روشن بوده....... چگونه می توانسته علیه نظام تبلیغ کند؟؟؟؟؟؟؟فراموش نکنیم که ایشان تا دو روز قبل در زندان بوده اند
شاید یک فیزیکدان بتواند به این سوال پاسخ دهد
دیگر اینکه آدمای حسابی!! صبر می کردید دوستان ما به اصفهان برسند بلکه واقعا جرمی مرتکب بشن بعدا دستگیرشون می کردید ! نه مثل راه زنها وسط جاده
من رو ببخشید که بسیار از هم گسیخته نوشتم ، شاید این نتیجه ی بیش از 72 ساعت بی خوابی مطلق باشد
کاوه شهریاری
مجددا خطر فاشیسم پان تورکیسم را هشدار میدهیم
درجائیکه هنوزاحزاب و گروهها و همچنین شخصیتهای ایرانی،چه در داخل و چه درخارج، چه جوان و چه مسن بطرز وحشتناکی درگیر گذشته و مباحث اعتقادی و تاریخی گشته اند، فاشیسم خطرناکی با کمک باکو و ترکیه در درون مرزهای استان آذربایجان در حال شکل گرفتن، سازماندهی و جوسازی خطرناکیست تا بتواند در یک موقعیت مناسب ( بعنوان مثال حمله نظامی به ایران) از فرصت استفاده نموده و به امیال تجزیه طلبانه و خشونت گرای خود
جامه عمل بپوشاند. اشتباه است اگر این عاملان ضد ایرانی را بخواهیم با هموطنان آذری و یا پان ایرانیستهای ایرانی مقایسه کنیم، که هیچگونه شباهتی بین گرایش دموکرات پان ایرانیست و یا هموطنان آذری ما وجود ندارد. پان تورکیستها تصمیم دارند از گردهمائی ایرانیان در کوه کلیبر سوء استفاده نموده و دست به تظاهرات ضد ایرانی، ضد ارمنی و ضد کردی بزنند. عمق فاجعه در اینجاست که پان تورکیستهای ضد ایرانی در داخل رژیم نیز نفوذ نموده و در حقیقت فاشیسم اسلامی و فاشیسم پان تورکیسم دست بدست هم موجودیت ما را تهدید میکنند. تا بحال در تمام طول تاریخ ما هیچگاه سابقه نداشته که موجودیت ما اینقدر از داخل و خارج در معرض خطر قرار گرفته باشد و گروهها و شخصیتهای ایرانی اینقدر سنگین در خواب خرگوشی فرو رفته باشند و از هرگونه همکاری و اتحاد برای نجات وطن خودداری کنند. ننگ بر ما باد.
داریوش مجلسی
حزب پان ایرانیست و امنیت جمهوری اسلامی
اردیبهشت ماه 1387 همایشی اعتراضی برابر سفارت امارات متحده عربی در تهران برگزار شد. تصمیم برگزاری این همایش یک شبه گرفته نشد. از ابتدای طرح عنوان بی معنای خلیج عربی و ادعای مالکیت جزایر سه گانه ایرانی از سوی رسانه ها و موسسه ها و شخصیت های شیخ نشین های عرب و برخی کشورهای اروپایی و امریکایی و بی تفاوتی و عدم برخورد مناسب از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران، مقاله ها، سخنرانی ها، اطلاعیه ها و بیانیه های اعتراضی حزب پان ایرانیست و برخی شخصیت های سیاسی منتشر می شد. از آنجا که اعضای شورای رهبری حزب پان ایرانیست تحت فشار و زیر ذره بین وزارت اطلاعات بودند، ابتکار و اداره این همایش را سازمان جوانان حزب بر عهده گرفت. سوی دیگر مرزهای کشورمان، در دریای مازندران حقوق ملت ایران در معرض پایمال شدن بود و هست. همزمان با حرکت های دولتمردان کشورهای حوزه این دریا و برگزاری جلسه ها و بستن قراردادهای دوجانبه که همه آنها مخالف دو قرارداد پیش از روز واقعه و نتیجه آنها کاهش سهم ایران از مساحت و منابع این دریا بود، ملاقات ها و مقاله ها و سخنرانی های آگاهان حزب و برخی دیگر از سیاسیون ایرانپرست آغاز گردید و ادامه یافت. حرکت این بار گسترده تر شد تا آنجا که می رفت به طرح شکایت و محاکمه کشیدن وزیر امور خارجه و معاونش در امور دریای مازندران بیانجامد. سابقه و ساختار حاکمیت و شاخه های رنگارنگ آن و روابط خاص آن با اتحاد جماهیر شوروی سابق و جمهوری فدراتیو روسیه و اعلام و تاکید مکرر آن بر هدف هایی چون حفظ نظام، مصلحت نظام، اقتدار نظام، آبروی نظام، اعتبار نظام، افتخار نظام، پاسداری از انقلاب، خدمت به انقلاب، کیان اسلامی و... دست اندر کاران جمهوری اسلامی را به این نتیجه رساند که این تحرکات می تواند به همایشی اعتراضی و بزرگتر در برابر سفارت روسیه و احتمالن پس از آن برابر سفارت چین منجر شود و امنیت نظام را به خطر بیاندازد. بدین ترتیب طی دوسال اخیر فشارهای همیشگی شدیدتر شد و تصمیم به انشقاق از درون و از کار انداختن و در نهایت بستن پرونده حزب گرفته شد که بسیاری از بگیروببندها، شایعه پراکنی ها، بایکوت ها، دخالت در انتشار مطالب و روابط اعضای حزب، ممانعت از برگزاری کنگره و جلسه ها، تلاش برای غربال حزب و برپایی کنگره ای ساختگی و از بالا مشخص شده و بوجود آوردن حزبی در خدمت حاکمیت، ضبط اموال و اسناد قدیمی حزبی، انتشار تاریخچه و مقالات دروغ در مورد حزب، دادگاههای فرمایشی و به تازگی آدم ربایی نتیجه همین تصمیم است و باعث بوجود آمدن مزاحمت ها و نگرانی ها برای اعضا و هواداران حزب شده است. راه عبور از این مرحله برای مردم ایران، فعالان سیاسی ایرانپرست و اعضای حزب، انسجام و درایت است.
پاینده ایران
مصطفی لطفی کیان
استاد شهرام ناظری- "ایران کهن"
پس از اعتراض استاد شجریان به صدا و سیما و حمایت ایشان از جنبش سبز ، استاد شهرام ناظری نیز کاری منتشر نشده از خودشان را به نام "ایران کهن" در یوتیوب قرار دادند و به این ترتیب حمایت خودشان را از جنبش سبز اعلام کردند . فایل صوتی این تصنیف به صورت ام پی تری و با حجم یک مگابایت در این نامه اتچ شده و قابل دانلود است. شعرِ اثر، از زنده یاد فریدون مشیری است. متن شعر در ادامه نامه آورده شده است.
اى خشمِ به جان تاخته، توفانِ شرر شو
اى بغضِ گل انداخته، فريادِ خطر شو
اى روىِ برافروخته, خود پرچمِ ره باش
اى مشتِ برافراخته, افراخته ترشو
اى حافظِ جانِ وطن، از خانه برون آى
از خانه برون چيست كه از خويش به در شو
گر شعله فرو ريزد، بشتاب و مينديش
ور تيغ فرو بارد، اى سينه سپر شو
خاكِ پدران است كه دستِ دگران است
هان اى پسرم، خانه نگهدارِ پدر شو
ديوارِ مصيبت كده ىِ حوصله بشكن
شرم آيدم از اين همه صبرِ تو، ظفر شو
تا خود جگرِ روبهكان را بدرانى
چون شير درين بيشه سراپاى،جگر شو
مسپار وطن را به قضا و قدر اى دوست
خود بر سرِ آن، تن به قضا داده، قدر شو
فرياد به فرياد بيفزاى، كه وقت است
در يك نفسِ تازه اثرهاست، اثر شو
ايرانىِ آزاده! جهان چشم به راه است
ايران ِكهن در خطر افتاده، خبر شو
مشتى خس و خارند، به يك شعله بسوزان
بر ظلمتِ اين شامِ سيه فام، سحر شو
***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
برای آشنایی با نحوه ی عملکرد آن و ساخت وبلاگ شخصی بخش راهنما را از اینجا بخوانید:
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
www.pan-iranist.net
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
حزب پان ایرانیست
همبستگی ملی . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.
http://www.pan-iranist.info/?page_id=353
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر