۱۳۸۹ آذر ۱, دوشنبه

نامه پان ایرانیسم ملت ایران قربانیان قتلهای زنجیره ای را فراموش نخواهد كرد...


نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
درود بر ایراندوستان گرامی‌:
بیانیه‌ حزب پان ایرانیست بمناسبت سالروز جان باختن داریوش و پروانه فروهر. و نیز، یک سروده همراه می‌باشد.
هواداران پان ایرانیسم یاد همه شهیدان نهضت‌های ملی‌ ایران را گرامی‌ میدارد.
پاینده ایران
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
یکم آذر ۱۳۸۹
پاینده ایران
ملت ایران قربانیان قتلهای زنجیره ای را فراموش نخواهد كرد...
یازده سال پیش در چنین روزی، عاملان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به خانه داریوش و پروانه فروهر یورش بردند و این پویندگان راه آزادی ایران را بگونه ای ددمنشانه به قتل رساندند.  از آن هنگام، ملت ایران خواستار این بوده که عاملان و آمران این جنایتها و دیگر قتلهای زنجیره ای معرفی شوند و مورد محاكمه ای عادلانه قرار گیرند.
قوه قضائیه جمهوری اسلامی برخی ازعاملان این قتلها را، پشت درهای بسته، مورد محاكمه های فرمایشی قرار داد؛ و تنی چند را به زندانهای كوتاه مدت محكوم كرد. این مجازات‌های خفیف سپس مورد تخفیف بیشتر نیز قرار گرفت.  دراین محاكمات، نه تنها نامی ازآمران- كه عاملان به وجودشان اعتراف كرده بودند -  برده نشد، بلكه خانواده های قربانیان و وكیلان آنان نیزهرچه بیشتر مورد فشارقرار گرفتند تا از دنبال كردن پرونده ها خودداری كنند.
حزب پان ایرانیست بار دیگر قتلهای زنجیره ای و حذف دگراندیشان را توسط عاملان جمهوری اسلامی محكوم می كند و خواستار معرفی همه آمران و دست اندركاران این جنایت ها و محاكمه علنی و عادلانه آنان است. حزب پان ایرانیست همچنان خواستار آزادی بدون قید و شرط همه زندانیان سیاسی و عقیدتی می باشد.
ملت ایران رهروان و شهیدان راه آزادی و سربلندی ایران را هرگز فراموش نخواهد كرد و یادشان را همیشه گرامی خواهد داشت.
پاینده ایران                    
حزب پان ایرانیست -  دفتر برونمرزی

***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود  را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
 تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
 تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
 تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

نامه پان ایرانیسم وضعیت نگران کننده گنبد آزادان - بنای تاریخی گنبد آزادان در آستانه نابودی



نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
درود بر ایران دوستان گرامی‌:
مطالب زیر تقدیم میشوند:
- -  پدرم را آزاد کنید.
- جلسه دادگاه نسرین ستوده برگزار شد.
- گفتگوی تلویزیونی: طرح تجزیه ایران تحت پوشش فدرالیسم. 
- وضعیت نگران کننده گنبد آزادان - بنای تاریخی گنبد آزادان در آستانه نابودی.
 پاینده ایران
هواداران پانٔ ایرانیسم در برون مرز
***
پدرم را آزاد کنید
من نگرانم! من بسیار نگرانم! من کاوه شهریاری فرزند حسین شهریاری نگران اوضاع پدرم هستم. پدری که همکنون در زندان رجایی شهر در بند است. مردی 74 ساله با شرایط نه چندان خوب جسمانی. عوارض جسمی ناشی از کهولت سن، نارسایی قلبی، آسم و پروستات. مردی که در بند است به این دلایل: وطن پرستی ( همان چیزی که امروز مشایی فریادش میزند ) بدلیل گفتگو با رسانه های بیگانه و تبلیغ علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی (که البته مصداقی برایش نمیبینم) و به دلیل عضویت در حزب پان ایرانیست ( همان چیزیکه در قانون اساسی جهوری اسلامی منع نشده است )... من نگران اوضاع پدرم هستم.
اگر سخن گفتن از وطن جرم است، مشایی را بگیرید. اگر گفتگو با رسانه های بیگانه جرم است که ( احمدی نژاد را به دادگاه بکشید ) و البته در مورد قانون احزاب سخن نگویم بهتر است.
پس پدرم را آزاد کنید.
پان ایرانیستهای دربند را آزاد کنید.
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
جلسه دادگاه نسرین ستوده برگزار شد
روز دوشنبه ۲۴/۸/۸۹ ساعت ۱۰ صبح جلسه رسیدگی به اتهامات نسرین ستوده در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب برگزار شد. عبدالفتاح سلطانی، مهناز پراکند، نسیم غنوی و مینا جعفری وکلای نسرین ستوده در این جلسه حضور داشتند.
آقایان سید محمد جندقی کرمانی پور ریاست کانون وکلای دادگستری مرکز و علی حامد توسلی عضو هیات مدیره کانون نیز برای شرکت در جلسه حضور بهم رساندند که امکان آن از سوی شعبه فراهم نگردید.
دادگاه در ساعت ۱۳ به پایان رسید و خانم ستوده به اصرار همکاران به اعتصاب غذای خود پایان دادند.
جلسه بعدی روز چهارشنبه ۳/۹/۱۳۸۹ ساعت ۱۰ صبح برگزار میشود.
برگرفته از وبلاگ وکیل ملت
گفتگوی تلویزیونی: طرح تجزیه ایران تحت پوشش فدرالیسم. 
وضعیت نگران کننده گنبد آزادان - بنای تاریخی گنبد آزادان در آستانه نابودی
ایران نامه: گنبد آزادان با 664 سال پیشینه، یکی از آثار تاریخی غرب اصفهان است که در سال 1382 به شماره 10213 در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده اما در حال حاضر به ‌خاطر عدم حفاظت و مرمت به شدت در حال تخریب است. گنبد آزادان در محله ای به همین نام در منطقه نصرآباد و در نزدیکی آتشگاه اصفهان واقع است. این بنا که در منابع مکتوب بعنوان مسجد آزادان نیز از آن نام برده شده، شامل یک  فضای گنبددار در جبهه جنوبی است که یک صحن مستطیل شکل در جبهه شمالی و رواقهایی در دو سمت شمالی و جنوبی به آن افزوده شده است. به گواهی «دکتر بهنام پدرام»، استادیار دانشکده مرمت در دانشگاه هنر اصفهان، به استناد عکسی قدیمی، در بدنه داخلی فضای زیر گنبد کتیبه ای وجود داشته که اکنون تخریب شده و زمان ساخت گنبد را به سال 767 هجری قمری و دوره ایلخانی نسبت می‌داده است.
نمای بیرونی گنبد آزادان با بدنه تازه ساز و در مجاورت کتابخانه عمومی آزادان
نمای داخلی گنبد و ترکهایش
محراب و منبر نیمه ویران 
گنبد آزادان، مسجدی با پلان غیر استاندارد، دارای شبستانی مربع شکل و گنبدی خُودی شکل و یک پوسته است که در واقع با چوب کلاف چین شده است. 
دکتر علیرضا جعفری زند، این بنا را یکی از آثار معماری منحصر به فرد اصفهان میداند که در سبک معماری، پیرو مکتب یزد است که سفید کردن دیوارها با اندود گچ و نقاشیهای تزئینی به روی گچ، از ویژگیهای آن به شمار میرود.
نقاشیهای گنبد آزادان برخلاف بیشتر دیوارنگاره‌های دوره ایلخانی که شامل نقوش انتزاعی تزئینی هستند، شامل جلوهایی از مکه و مدینه در جبهه شرقی و غربی، درفش دوره مغول در دو طرف بالای محراب، شمسهدای در بالای محراب و تصویر شمشیر ذوالفقار در دو طرف شمسه با عبارات اسلامی است که با رنگهای سبز، عنابی، سیاه، زرد، سرخ و سفید بر روی گچ نقش شده اند.  
شمسه و دو ذوالفقار در دو سوی آن بر بالای محراب
نمایی خیالی از شهر مدینه
درفشهایی در دو طرف محراب
 نویسنده کتاب «اصفهان پیش از اسلام» با اشاره به نمای بیرونی معماری گنبد آزادان در ادامه گفت: معماری بیرونی این مسجد همانند چهارتاقی است و این موضوع ما را به این سمت پیش میبرد که این مسجد در دوران پیش از اسلام، آتشکده بوده و سپس تبدیل به مسجد شده؛ چرا که چهار طرف آن باز بوده و در دوران ایلخانی به سبک کنونی درآمده و دارای دو راهرو  ورودی شده است.  
افزوده ها در سه دهه اخیر در ضلع دیگر محوطه گنبد آزادان
این بنای کوچک اما زیبا، از آثار تاریخی بازمانده در روستای نصرآباد است که دکتر علیرضا جعفری زند، باستان شناس، نام اصلی این روستا را «نرسی آباد» و استاد محمد مهریار «نسر آباد» میدانند.
گنبد آزادان، در کنار گورستان قدیمی محله آزادان واقع شده است که آرامگاه یکی از عارفان محل به نام «شیخ شهاب‌الدین آزادانی» مشهور به «بابا شهاب» نیز در آنجا قرار دارد.  
سنگ آرامگاه منسوب به بابا شهاب
بنای تاریخی گنبد آزادان در حالی که از طرف اهالی محل به عرصه و حریم آن تجاوز شده، بخشهایی از آن تخریب شده و ترکهای عمیقی بر بدنه اش دیده میشود، نیاز مبرم به مرمت و حفاظت دارد و در صورت ادامه بی توجهی سازمان میراث فرهنگی، در آینده ای نه چندان دور به تلی از خاک تبدیل خواهد شد و جز خاطره ای از آن در یاد اهالی محل، اثری باقی نخواهد ماند.
***
پان ایرانیستهای دربند را آزاد کنید.
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
***
***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود  را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
 تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌. یکپارچگی ایران. حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

۱۳۸۹ آبان ۱۴, جمعه

گمشدۀ من زبان فارسی بود، من از اصل خویش دور مانده بودم و وصل را جست

http://ayandeh.nu/page1.php?news_id=6626

نامه پان ایرانیسم كیست دم از مرگ وطن میزند - اثری از استاد مصطفی بادکوبه ای


نامه پان ایرانیسم
هواداران پان ایرانیسم در برون مرز
درود بر ایران دوستان گرامی‌:
مطالب زیر تقدیم میشوند:
كیست دم از مرگ وطن میزند - اثری از استاد مصطفی بادکوبه ای

عهدنامه ترکمانچای امسال به اتمام میرسد؟!

بابک خرمدین، دلیر مرد ایران...

پاینده ایران
هواداران پانٔ ایرانیسم در برون مرز
***
كیست دم از مرگ وطن می‌زند
استقبال گرم هم میهنان گرامی‌ از آثار استاد مصطفی بادکوبه‌ای همچنان ادامه دارد. یک اثر ارزنده دیگر از استاد مصطفی بادکوبه‌ای تقدیم میشود:

***

عهدنامه ترکمانچای امسال به اتمام میرسد؟!

http://shahrbaraz.blogspot.com/2010/11/blog-post_03.html

 

چهارشنبه ۱۲/آبان/۱۳۸۹ - ۳/نوامبر/۲۰۱۰

به تازگی نامه ای دست به دست میشود درباره عهدنامه ننگین ترکمانچای که مدت آن صد سال بوده است و امسال مهلت آن سرمی آید. شاید به گمان برخی این تاکتیک خوبی باشد برای پاسخ به دروغها و زیاده خواهیهای دولت باکو که بیشرمانه بر خاک ایران ادعا دارد و بخش بزرگی از خاک ایران را با اصطلاح استالین-ساخته‌ «آذربایجان جـ.*.*.بی» از آن خود میدانند. این بیشرمی تا حدی است که شبکه ای تلویزیونی با همین نام برپا کرده‌اند و تبلیغات زهرآگینی علیه یکپارچگی سرزمین ایران به راه انداخته اند و در کتابها و نقشه های جعلی خود نه تنها بر بخش پهناوری از خاک ایران (از رود ارس تا زنجان و همدان!) بلکه بر میرات فرهنگی ایران نیز چنگ می اندازند. عهدنامه گلستان و ترکمانچای به این دروغگویان و زیاده خواهان یادآوری میکند که منطقه ارّان و شروان و نخجوان و داغستان و قفقاز تا همین سده نوزدهم میلادی بخشی از خاک ایران بوده و تنها مدت نسبتاً کوتاهی است که به دلیل تجاوز روسیه تزاری از ایران جدا شده است و هرگز نام آن منطقه «آذربایجان» نبوده است. هر کشوری (از جمله دولت باکو) وطیفه دارد مرزهای بین المللی را محترم بشمارند اما اگر قرار است کسی در این میان ادعایی داشته باشد حق ملت ایران است که سرزمینهای از دست رفته شان را پس بخوانند.

اما این نامه دست کم دو مشکل اساسی دارد که در همان نگاه نخست به چشم میرسد و من تعجب میکنم که چرا دوستان بدون توجه به آن، نامه را برای دیگران میفرستند:

۱- عهدنامه ننگین ترکمانچای در ماه فوریه ۱۸۲۸ م./ شوال ۱۲۴۹ ق. / بهمن ۱۲۰۷ خ. امضا شده است. بنابراین امسال سدمین سال آن نیست. بلکه سد و هشتاد و دو سال از آن تاریخ میگذرد. اتفاقا تاریخ شوال ۱۲۴۹ ق. در متن قرارداد هم آمده که بخشی از نامه است.

۲- باز در همین نامه که دست به دست میشود در فصل پنجم متن قرارداد چنین میگوید:

فصل پنجم- اعلیحضرت پادشاه ممالک ایران برای اثبات دوستی خالصانه که نسبت به اعلیحضرت امپراطور کل ممالک روسیه دارد به این فصل از خود و از عوض اخلاف و ولیعهدان سریر سلطنت ایران تمامی اُلکا و اراضی و جزایری را که در میانه خط حدود معینه در فصل مذکوره فوق و قلل برفدار کوه قفقاز و دریای خزر است و کذا جمیع قبایل را چه خیمه نشین چه خانه دار، که از اهالی و ولایات مذکوره هستند واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه میداند.

یعنی در هیچ جای این قرارداد نه تنها سخنی از قرارداد صد ساله نیست بلکه برعکس، «اعلیحضرت کیوان رفعت خورشید رایت، خسرو نامدار، پادشاه اعظم با اقتدار ممالک ایران» یعنی همان فتحعلی شاه قاجار، از طرف خودش و جانشینانش تمام سرزمینها و حتا ساکنان این سرزمینها را «واضحاً و علناً الی الابد مخصوص و متعلق به دولت روسیه» دانسته است.

بررسی متن این عهدنامه - که یکی از ستمگرانه ترین پیمانها و از نقطه های نشیب تاریخ ایران است - فرصتی جداگانه میخواهد.

همچنین یکی از دوستان یادآوری کرد که نزدیک صد سال پس از این عهدنامه ننگین، یعنی در سال ۱۹۲۱ م. / ۱۳۰۰ خ. پس از انقلاب اکتبر روسیه، پیمان دوستی (مودّت) میان دولت وقت ایران و جمهوری سوسیالیستی روسیه امضاء شد که تمام پیمانهای «ظالمانه»ی پیشین میان دو «خلق» ایران و روسیه باطل اعلام شد اما روسیه در همین پیمان تکرار کرد که مرزها بر سر جای خود هستند و سرزمینهایی که دولت «استعمارگر» (colonizing) تزار به چنگ آورده همچنان به «پرولتاریا» و «خلق» روسیه تعلق دارد! وگرچه در همین پیمان بر «دوستی» دو دولت و ملت تاکید شده بود اما روسیه در همان سال نام آذربایجان ایران را دزدید و منطقه ارّان و شروان را «جمهوری سوسیالیستی آذربایجان» نامید و چندی بعد از گروه تجزبه طلب «فرقه دموکرات آذربایجان» پشتیبانی کرد و «غائله آذربایجان» را پدید آورد و... که خود داستان مفصل دیگری است. متن کامل این پیمان «دوستی» در این نشانی در قالب پی.دی.اف (۸ صفحه و ۴۲۷ کیلوبایت) در دسترس است.

***

بابک خرمدین، دلیر مرد ایران...

http://farshidh.blogfa.com/post-7.aspx
با فروپاشي شاهنشاهي ساساني توسط اعراب، آنان که از ژرفاي بيابانهاي عربستان به ايران آمده بودند نظامي را بر پا کردند که ايران را به ما قبل دوران مادها برد . ولي خوشبختانه با پيروزي انقلاب بزرگ شرق به رهبري بزرگ مردي به نام ابومسلم خراساني نظام شبه برده داري و شبه فئودالي اعراب به يکباره فرو ريخت و دوباره ايرانيان به حکومت بازگشتند و مملکت را در دست گرفتند و تلاش براي از بين بردن نظام شبه فئودالي و برده گي اعراب را آغاز کردند . از میان پيشگامان اين قیام بزرگ براي رهائی از استیلای اعراب ميتوان به يوسف برم - سپيدگامگان - سرخ جامگان - حمزه آذرک سيستاني و بابک خرمدين نام برد . خرمدين در آن زمان به کساني گفته ميشد که داراي دين بهي ميبودند که آنرا زرتشتي ميناميدند و پيرو مزدک . در انجمن بابک گريستن معني نداشت و آنان از آيين زرتشتي و مزذکي پيروي ميکردند و گريستن را جزو مکروهات دين ميدانستند و شاد زيستن را مستحبات . اما شاد زيستن براي آنان به اين معنا بود که تنها زماني انسان ميتواند شاد باشد که در جامعه محروميت نباشد و مردم در رفاه باشند . بابک سردار ايران در آغاز قرن دوم و به عبارتي در سال 200 ق جنبش خود را رسما آغاز کرد . "ابن حزم" مينويسد ايرانيان از نظر وسعت ممالک و فزوني نيرو بر همه ملتها برتري داشتند. مرکز فعاليت بابک در آذربايجان بود . به گزارش "بلاذري" در حاکميت ابن فيس اعراب گروه گروه به آذربايجان خيزش ميکردند و اموال و زمينهاي آنان را تصرف کردند . طبق تاريخي بخارا از اعراب چنين ميگويد : مردي وي را دو دختربود که "ورقا ابن نصر" هردو دختر را بيرون کشيد . مرد گفت :چرا دختران مرا ميبري ؟ مرد عرب جواب نداد و اعتنايي نکرد . پدر بجست و کاردي بزد و برشکمش فرو برد . خبر به سران قبيله رسيد و تمام مرداني که در آن روستا قادر به جنگ بودند به جهت تنبيه توسط اعراب وحشي کشته شدند. بنابراين بابک برخواست و به پشتوانه مردم دست به نهضتي زد که در تاريخ هميشه جاويد ماند . نخستين درگيري سپاه مامون با بابک در سال 204 ق گزارش شده است و نتيجه اين جنگ پيروزي بابک شد. بعد از آن در سالهاي 206 تا 212 هر سال سپاه عباسي عازم جنگ با بابک شدند که هرباره شکست خوردند . در سال 209 ق در دو نبرد بزرگ دو تن از فرماندهاي برجسته مامون به قتل رسيدند . بابک در تمامی جنگهای خود با دلاوری و شهامت و اراده ای قوی خواب و خوراک و قدرت این اعراب وحشی را از بین برد.در یکی از نبردها که در آستانه ی شکست بودند بابک و برادرش مازیار و کاوه زره ی خود را در آوردند _ بابک فرمود:بنگرید و آگاه باشید که این آخرین نبرد ماست . اعراب از این جمله به وحشت افتادند.بابک به دل سپاه تازیان وارد گشت و فرمانده ی تازیان را کشت و اینقدر مقاومت کردند که اعراب از بیم جانشان فرار کردند وبابک و یارانش آنها را تعقیب نموده و همه ی آنها را درهم کوبید. بعد از اين پيروزي هاي چشمگير بابک به گفته تاريخ طبري مردم تا اصفهان و همدان به جنبش او پيوستند . در آن زمان مامون در سال 18 رجب 218 ق درگذشت و برادرش معتصم به جايش نشست . او بلافاصله لشگري به غرب ايران گسيل کرد که به گفته تاريخ طبري در اواخر اين سال شست هزار نفر از روستائيان همدان را قتل عام کردند . ولي در نهايت بابک سپاه معتصم را شکست داد و مرز فعاليت بابک تا بغداد هم رفت و معتصم از بيم حمله بابک به کاخش محل خود را به سامرا منتقل نمود و آنجا در آينده پايتخت دولت عباسي شد . تا اينکه خانواده بابک از جمله پسرش اسير شدند . پسر بابک را مجبور به نوشتن نامه اي کردند تا بنويسد که بابک ( پدرش ) اگر تسليم شود به صلاح همگان است . نامه به دست بابک رسيد و او که به همراه زن و مادر و يک برادرش به قصد ارمنستان سفر ميکرد با خواندن نامه بر افروخته شد و گفت اگر آن جوان پسر من بود بايد جوانمردانه ميمرد نه اينکه خودش را تسليم دشمن کند . در چند روز بعد مادر و زن و برادرش دستگير شدند و بابک به تنهايي مجبور به فرار به ارمنستان شد . و در نهايت يکي از کشاورزان که رخت و لباس برازنده و شمشير زرين او را ديد متوجه شد او شخص معمولي نيست و احتمالا بابک خرمدين است و در نتيجه او را به منزل دعوت کرد و او را خبر داد و در نتيجه بابک دستگير شد .سپس او را دست بسته بردند و در بين راه مردم جمع شده بودند و از دستگيري رهبر محبوبشان شيون ميکردند و بر سر ميزدند . سپس بابک را به سامرا منتقل کردند و او را در لباسي زنانه و حنا کرده همراه با نقش و نگار در شهر گرداندند تا درس عبرتي براي ديگران شود تا از وطن خودشان دفاع نکند و سپس مراسم اعدام او با هياهو و شلوغي زيادي آماده اجرا گشت .
"ابن الجوزي" مينويسد معتصم در کنار بابک نشست و گفت تو که اينهمه استقامت و مبارزه کردي حالا مشخص خواهد شد که چقدر تحمل داري . بابک نيز گفت : خواهيم ديد.چون يک دست بابک را با شمشير زدند خون از بازوانش فوران کرد و او صورتش را از خون دستانش رنگين کرد . خليفه پرسد چرا چنين کردي ؟ بابک گفت : وقتي دستهايم را قطع کردي خون بدنم خارج ميشود و چهره ام زرد رنگ و آنگاه تو خواهي گفت که چهره من از ترس مرگ زرد شد و من مايل نيستم چهره زرد رنگ مرا دشمن ( اعراب ) ببيند. سپس پاهاي بابک قطع شد و شکمش را دريدند و در نهايت سر از بدنش جدا کردند و جسد بابک را بر روي چوبه داري بلند در سامرا قرار دادند و سرش را خليفه براي عبدالله طاهر به خراسان فرستاد . اعدام بابک چنان مهم بود که محل دارش تا چند قرن به نام "خشبه بابک" ( چوبه دار بابک ) شهرت همگاني داشت . برادر بابک نيز مانند وي طبق گفته طبري تکه تکه شد و او هم مانند برادر بدون فرياد و شيوني از دنيا رفت . هم اکنون مراسم يادبود اين سردار در شهر کليبر در آذربايجان بر فراز کوهي که قلعه او هم آنجا قرار دارد همه ساله گرامي داشته ميشود .
بدين گونه بابک خرمدين بعد از 22 سال مبارزه پر افتخار براي کشورش که در تمام جنگها با اعراب پيروز بيرون مي آمد با توطئه مردم ناسپاس گرفتار شد و زندگي وطن پرستانه اش به پايان رسيد... روحش شاد باد.
منابع: كتاب تاریخ ایران از زمان باستان تا امروز، ا. آ. گرانتوسکی - م. آ. داندامایو، مترجم، کریم کشاورز
كتاب تاریخ ایران از عهد باستان تا قرن ۱۸، پیگولووسکایا، ترجمه کریم کشاورز
كتاب حماسه بابك- نادعلی همدانی
***
پان ایرانیستهای دربند را آزاد کنید.
زندانیان سیاسی را آزاد کنید.
***
***
به سرویس رایگان وبگاه میهن دوستان ایران بپیوندید و مطالب میهن دوستانه ی خود  را در آن منتشر کنید این تارنما امکان انتشار مطالب را یه صورت ایمن برای شما فراهم می کند:
تارنمای هواداران پان ایرانیسم:
فیسبوک هواداران پان ایرانیسم:
 تارنمای حزب پان ایرانیست:
تارنمای سازمان جوانان حزب پان ایرانیست:
تارنمای تريبون آزاد پان ايرانيست در خوزستان:
کانال یوتیوب حزب پان ایرانیست
فیسبوک حزب پان ایرانیست:
حزب پان ایرانیست
همبستگی‌ ملی‌ . یکپارچگی ایران . حاکمیت ملت
هم میهن گرامی‌: برای ایرانی یکپارچه، آزاد، آباد، سربلند و دمکرات با حاکمیت ملت به ما بپیوندید.

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...