۱۳۸۹ فروردین ۳, سه‌شنبه

نوروز، آیین به آفرین در فرهنگ ایران بزرگ

حافظ
زکـــوی یـــار مـــی آیـــد نـســـیـــم بـــاد نـوروزی          از این باد ار مـدد خـواهـی، چــراغ دل بــر افــروزی
چو گل گر خرده ای داری خدا را صرف عشرت کن        کــه قــارون را ضــــررهــا داد سـودای زر انــدوزی
به صحرا رو که از دامــن غـبــارغــم بــیــفشــانی        به گلزار آی کز بلبل سخن گفتن بياموزی 
نوروز، آیین به آفرین در فرهنگ ایران بزرگ
نویسنده : رحمت الله بیژنپور پژوهشگر خراسان بزرگ ایران زمین ( افغانستان )
آیین دیرین گاه نوروز، در زبان پهلوی وفرهنگ پهلوان ایران زمین،  از پهناور ترین نماد های پایدار اندیشه آفرینی انسان  درهمه ی عالم و در ویژه آدم آریایی است.   آیین  درواژه شناسی زبان پهلوی اخلاق ، ادب و عادات،  اما در فرهنگ زبان فارسی به  روش وشیوه های کرداری ترجمه شده است.  آیین نوروز، تمامی آن روشها، آهنگ برپاداری رواجهای شهر یاران،  آذین بستن پیرامون ، آرایش شهر  ونشانه های نشاط در بساط همه مردم  آریایی ایران بزرگ است.  نوروز یا آغازین روز سال نو فراتر از ادیان و کهن تر از سنتهای بسیاری است که بشریت  برای خود پیراسته است. گستره جشن هزاران ساله نوروز متعلق به حوزه ایران بزرگ است که توسط استعمار روس و انگلستان چندین پاره شده است . مناطق ایران بزرگ امروزه شامل : ایران کنونی - تاجیکستان - جنوب ازبکستان - ترکمنستان - آذربایجان قفقاز - ارمنستان - کردستان ترکیه - کردستان عراق - افغانستان - کردستان سوریه - بخشهای شیعه نیشن عراق - بحرین - بلوچستان پاکستان است .
جشن نوروز از روزگار كهن پر شكوه ترين جشن مردمی با بهره های روشن  در جهان شناسی انسان وطبیعت بوده است.   نوروز رسمی است كه روايت های تاريخ درباره پيدايش آن بسيار گوناگون اند.   نوروز جشن شروع  فروردين يا  " فراوردگان (آفریدگان) "  یا  " فروهندگان (شاد کرداران)"  است.  مایه ی اصلی این شاد کرداری  در آیینهای پیشین مجموعه هایی بوده اند؛ که پیامبر آریایی (آشورا زردهشت)  سه اصل زرین خویش (پندار نیک ، گفتار نیک و کردار نیک) را بر آنها بنا کرد.  از آنجهت که این جشن دیرینگی و پویایی یافته است،  بسیاری از  آیین ها، مذاهب  وسنتها  ورواجهای باستانی خود را در نهر آن  ریخته اند تا در جوی زمان جاری باشند.  
بیشترینه رسم کار در آیینهای پسین نوروز،  از بر وبار آن برامده اند، ادیان ابراهیمی پیامبرسنگین نامی از تبار آذری- آریایی وکوچنده ای به دیار دیگر،  پاکیزگی و پیرامون پیرایی را به منش دینی برگردانده است.  آیین های داودی، موسایی ، مسیحی و محمدی هر چهار از پس اویند ،  و همه نیز نوروز را عبارت نو داده اند.  برخی ازین ادیان  پاکی و سترگی را همان فرموده اند، که در آیین با شکوه نوروز پیشینگی دارد.
در آموزه های این رسم انسانی باستان، که یاد آورد سرگذشت اجداد و نياكان ماست؛ آنها چنان میپنداشتند كه، روان گذشتگان در پنج شب، برای ديدار وضع زندگی و احوال بازماندگان به زمين فرودمی آيند و در خانه و آشيانه خويش سرگرم تماشای بستگان زنده میشوند. اگر خانه روشن و پاكيزه و ساكنان آن راحت و شاد باشند، روان مهمانان مسرور و سر افراز برمیگردند. اما درغير اينصورت، آنان غمگين و ناراحت به منزلگه خويش باز میگردند و تا سال آينده به انتظار مینشينند. سنت خانه تکانی و ترتیب نو دادن به چیز و چاره آن، که این روزها خیلیها با آن سرگرم هستند هم از اینجا نشانه یافته است.  
در فرهنگ زبانهای پهلوی- فارسی مهمترین واژگان، با حرف اول زبان (آ) ساختار یافته اند. این واژه ها همانند که میگوییم: آفریدگار، آسمان، آفتاب، آتش، آدم، آب، آفاق، آغاز، آغوش، آرزو، آشتی، آشنا، آشامیدن، آرش، آزادی، آریانا، آفرین، آیینه، آبادی و...!
نوروز در لنگرگاه خود، بار وجودی و مفهومی چندین جشنها و رسمهای دیگری راهم میکشد و با خود میبرد.
1- چهارشنبه سوری (آخرین چهارشنبه از سالی که تمام میشود به نسبت اقلیم متفاوت، در برخی کشورها از همین روز جشن نهال نشانی نیز آغاز میشود)   
2-  جشن دهقان (هفت  تا نه روز اول ماه حمل (فروردین)، مردم در این روز به دهقانان آفرین و مبارکباد میگویند. دهقان به دنبال ابزار کار دهقانی میشود. این مرحله را دهقانان در ممالک شرق خراسان " گاو خنک " نامیده اند. مقدمات آغاز ترتیبات کار دهقانی است.) 
3-  سیزده بدر (پس از سیزده روز مردم از خانه ها بیرون میشود و به بهره گیری از طبیعت میپردازند، سیر و سفر و رفت و گذر میکنند) 
4- جشن مهرگان (که درپهلوی آنراmetrakona) نامیده اند .
درباره  پيدايش نوروز اندیشه داران عالم گمانزنی بسیار کرده اند.  برخی از آگاهان تاریخ، جمشید (یما) پادشاه اسطوره ای ایران زمین را، یکی از پایه گذاران و جریان سازان نوروز و جشنهای نوروزی خوانده اند. در میان جشنهای آریایی ایران بزرگ؛ نوروز فراتر از یک جشن و مهمتر از یک سنت ساده است. چون ادیان زنده عالم هر کدام از نوروز تغذیه برده اند، و در کنار آن آرامش سازگارا یافته اند، این جشن از دل ادیان عبور نموده و به امروز رسیده است.
بسیاری از مورخان و گاه شناسان، فلسفه نوروز را به برخی پیش آمدها و تصادفات بستگی دانسته اند. این واژه ترکیبی "نو" و " روز " که نوروز را میسازد، برتر، فراتر و دامن درازتر از تاریخ  مکتوب بشر است.  ریشه این واژه در فلسفه خلقت، طبیعت، خرد و اندیشه انسانهاست. شهریاران آریایی، از جمشید تا پایان دوران حکومتهای ایران زمین، پاسداران این سنت نیاکان بوده اند. آنان بودند که مراسم و زمینه های برگزاری این جشن را فراهم کرده اند. در قوانین آریاشاهان؛ متنی موجود بوده است، که شاهنشاه در برگزاری آیین نوروز خود ترتیبات خاصی بدهد و آیین مردانگی، دلاوری و مردم پرستی را به نمایش بگذارد.
بهار نیز جشنی بود و هست که با نوروز گره خورده است.  بهار واژه پهلوی و نخستین ایام چهارگاه (چهار فصل) و نخستین روزها از فصل سال جدید است.  بهار واژه سانسکریت هم هست و به مفهوم بتکده، میکده بکار میرود.  در ادب فارسی باستان خانکده، خانگه (خانقه)یک معنی از همین تعبیر و مرادهاست. همه آگاهان نوروز بدان باور هستند که بهار از نوروز به مراتب کهنتر و پر گذشته تر است. اما بهر احوال بهار تداعی آغاز فصل اول از چهار گاه سال را دارد، در حالیکه نوروز دقت انسان به سنجشها و برابری زمان را میرساند. درهمین جا میباید گفت، بهار یک تقویم  و تقسیم زمانیست برای مشخص شدن فصلها و زمانه ها در حوزه کار انسان. اما نوروز یک آیین و یک سنت دیر پا از اندیشه و کارنامه شاهنشاهان و پیامبران آریایی ایران بزرگ است.
سخن برسر آنست که نوروز چگونه پدید آمد،  و چسان پایدار و ماندگار گشت.  دید ونگرش انسان به کیفیت پدیدارها،  برخورد با زمان و شناخت آدم از پیرامون را مشخص مینماید.  سخن در حق نوروز کم وکاست نیست، کتب قدیم و نویسندگان پیشین اندر احوال آیین ها و انسان  بسیار نوشته اند.  روایاتی در همین باب فراوان است.  در روايتی  آمده است كه  جمشيد نیشکر را در اين روز يافت و مردم از كشف خاصيت  آن متحير شدند  . پس  جمشيد  دستور داد تا از  (شهد آن) شكر ساختند و به مردم هديه دادند . از اين رو ، آن روزرا نوروز ناميدند .
روایت دیگری میشود که، اهريمن  بلای خشكسالی و قحطی را برزمين فرو نشانيد. اما جمشيد به جنگ با اهريمن پرداخت و عاقبت او را شكست داد . آنگاه خشكسالی،  قحطی ونكبت را بر روی زمين از ريشه بخشكانيد و به زمين بازگشت با بازگشت وي درختان و هر نهال و چوب خشكی سبز شدند .   پس مرد م اين روز را همه گان " نوروز" خواندند و هر كس به تیمن و مباركی در طبقی جو كاشت و اين رسم سبزه  نشاندن در ايام نوروز از آن زمان به امروز باقی مانده است .   بایستی به فلسفه ی سبز اندیشی وسبزه گرایی در آیین جمشیدی توجه نموده،  سخنی کوتاه بیان کنم.
آگاهی از روزگار پیشین بسیار مکتوب نیست.  نشانه ها و گواهی ها  بیشتر بگونه اسطوره و اساطیر شناسایی شده اند.  جمشید در نزد کارشناسان تاریخ  و پیشینه شناسان دوران کهن که به ده هزار سال پبش از مسیح   میرسد،  بانی یک دوره از دیگر شد های تاریخ انسان زیستی در عالم است.  کشف آتش و آهن، زراعت ومال پروری، کشت ودهقانی ، بهره بری از فراوردهای دهقانی، جنبش درخت باوری ونهال شانی و استفاده از میوه های اهلی  درزمینه های مادی کار او شناخته شده اند.
به باور باستان شناسان در تاریخ باستانی، جمشید پدر آریایی ها و پایه گذار تمدن آریایی بهمان نسبت بسیار کهن در گذشته هاست.  در این سخن مراد آن نیست که جمشید گندم را کشف کرده است، آتش و آهن را شناخته است.  گندم هرچند که از ابتکار آریایی هاست؛ اما پیش تر ازکیومرث  وجمشید شناسایی و به بهره ی انسا ن درامده است.   در خيام نامه آمده است :
" چون از شاهنشاهی جمشيد 421 سال گذشت ، جها ن  ازاويكسر  راست  همی آمد، ايران زمین و ايرانيان هم مطيع و مريد او شدند تا بفرمود گرمابه های بسيار ساختند و سيم  و زر  از معادن بر آوردند  و ديبای  ابريشمی  بافتند كه آن  روز  روز  " اول  حمل " (فروردین) بود .  پس بفرمان جمشید جشنی  بر پا ساختند و آنگاه نوروزش  نام  نها د ند تا  هر سال  چون فروردين  آيد ، آن روز را جشن گيرند .
در ميان اقوام آريايی كه در فلات  ايران سکنی گزیده بودند ،  نشانه گذاری برای جدا سازی گاهان سال (فصلها)  آریی ها برای تمام سال دو گاه بیشتر نمی شناختند. جشن سال نو در حقیقت  به دو شكل زير بوده است :
آريايي ها در روزگاران باستان،  دارای دو فصل دریکسال شامل گرما و سرما بودند .  فصل سرما شامل سه ماه و فصل گرما شامل نه ماه می شد .  ولی پس از مدتی ، با توجه به ساختار زمین و اقلیم متفاوت،   تابستان دارای هفت ماه و زمستان دارای پنج ماه شد . در هر يك از اين دو فصل جشنی برگزار می كردند كه هر دو اين جشنها را آغاز سال نو تلقی می كردند .  جشن  اول كه  برابر به هنگام  آغاز فصل گرما بود،  يعنی به هنگامی كه گله ها را  از آغل به بیرون وبه چمنهای سبز و خرم می كشانيدند و از ديدن چهره گرمابخش خورشيد شاد می شدند، این جشن رمه ها و گله ها بود.   جشن دوم با شروع سرما آغاز می شد . در اين ايام گله را به آغل باز می گرداندند و با توشه های اندوخته از آنها نگهداری می كردند . بر اساس شواهد  از عادات مردم آن دوران، جشن نوروز حتی به هنگام تدوين بخش كهن اوستا نيز در آغاز بهار بر پا می شده و شايد به نحوی كه اكنون بر ما معلوم نيست آن را در برج حمل ثابت  می داشتند .
جشن بزرگ نوروز بروایتی شش روز متوالی،  وبه حکایاتی چهل روز دوام  داشت و در اين روزها ،  سلاطين بار عام می دادند،  دانشیان، حکیم وحاکم، ارتشیان و کشوریان مردم  و بزرگان یکجا با  اعضای خاندان  بزرگان جمشیدی را به  ترتيب  می پذيرفتند و به حاضران  عيدی می دادند .   اهم کار جمشید آن بود که تمام کارکنان دستگاه خویش را از سوی مردم ، آفرین نامه و یا نا پذیر نامه  میداد.  در روز اول سال مردم زود از خواب برمی خواستند ،  به كنار نهرها، جویبارها و قناتها روی خود را می شستند و به يكديگر آب می پاشيدند. سپس بهمدیگر شيرينی بخش  می كردند . صبح قبل از آنكه كلامی  گويند ، توت و تلقان شیرین،  شكر يا عسل می خورند و برای حفظ بدن از نا خوشی ها و بدبختی ها روغن به تن می ماليدند. این کار پس از انجام  نیایش و آسایش در برابر آهورا مزدا خدای مهر و عشق  انجام میشد.
اما  نوروز ،  پس از مرگ جمشيد  نيز به حيات خود  ادامه  داد .  در هرحال ، نوروز ، از بد اندیشی ایام، از بد کرداری حکام، واز گردش اندیشه های بدو وناکام  دشمنان آیین آریایی و پارسایی،  از هجوم و حمله های يونانيان ، ریگ نشینان عرب ،  ومغول ها جان به در برد .  نوروز ثابت كرد كه مهم ترين  جشن  فرهنگی  ميليون ها انسان در فلات  ايران است.  آنهمه مردمی که از بستر خاستگاه آریانا عالمی شدند و سپس در ایران زمین  میزیسته اند،  این جشن را آیین ودین خود دانسته اند.
هفت سين:
هفت سين ، هفت واژه كه با حروف  (س- سين)  شروع میشوند نيز از سنتهای جالب نوروز است. حرف سین  در حکمت جمشیدی؛ از سلامت  و سرزندگی آغاز میبرد. سمنو، سرکه، سیب، سنجد، سیر، سبزی و سکه نمادهای زندگی انسان در زمینه های خاصی هستند. امروزه، هفت سين مشخصاً معانی استعاره ای خاص خود را دارد:
سمنو، جوانه های گندم كه طی مراسم خاصی پخته میشود. سيب ، سنجد، سير، زرتشتيان، اوستا، كتاب  مقدس آسمانی خود را در رأس سفره هفت سين قرار میدهند.  تخم مرغهای رنگين، گلاب، سكه، طلا، ماهی قرمز در آب، آينه، شمع و هر يك از اين موارد سمبل و نماد تولد دگرباره بهاران است. در اساطير ايرانی در ارتباط با نوروز، جوانه گندم و عناب، نشانه و سمبل زايش دگرباره بهاران است و سبزی، سكه، و سركه سمبل و نماد افكار نيك، كردار نيك، خدا پرستی، نيك بختی، جاودانگی و داد و دهش است كه به باور زرتشتيان، زرتشت پيامبر، آنها را از جمله صفات اهورا مزدا دانسته است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...