۱۳۸۸ بهمن ۳۰, جمعه

نگاهی گذرا بر ماهیت سیاسی جنبشهای «پان» (سالار سیف الدینی)

«شکستهای پی در پی تحولات تاریخی و تجدد در ایران، صرف نظر از جنبه های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تاریخی، ناشی از فقدان اندیشه ا‌ی منسجم و کمبود برخی “مفاهیم بنیادینی” است که بدون آنها شالودهٔ هیچ دگرگونی تاریخی عمده‌ ای استوار نخواهد شد.» سیدجواد طباطبایی

● درآمد
واژه "پان" امروز در گفتارهای سیاسی به ویژه در میان گروه‌های غیر تخصصی(اگر نگوییم عوام)کاربرد زیادی دارد. در بیشتر موارد افراد آن را در غیرمعنای حقیقی خود به کار می‌برند و بسیاری دیگر نیز در کاربرد آن بیش از اندازه سخاوت به خرج می‌دهد و کمابیش در ابتدای هر واژه یا زبان و کشوری آن را می‌آورند. عده‌ای آن را در معنای افراط و تندروی استفاده می‌کنند و عده‌ای دیگر در معنای تعصب فراوان و اصرار بر اندیشه‌ای. گروهی هم دوست دارند به جای استفاده از واژه شونیسم، پان و پان‌گرایی را در معنای آن به کار برند.
اما همانگونه که اهل فن می‌دانند عبارت پان دارای معانی کاملا متفاوتی است. واژه‌نامه دودِن آن را در معنای "کل، همه و عام" آورده است. واژه‌نامه‌ها و ترمینولوژی‌های سیاسی عبارت پان را معمولا اینگونه تعریف می‌کنند: جنبش‌ پان‌، کوشش ‌و حرکتی‌ است‌ که‌ در جهت‌ همکاری‌ فرهنگی‌، اقتصادی‌ و سیاسی‌ همه‌ی‌ کشورهایی ‌صورت‌ می‌گیرد که‌ دارای‌ ویژگی‌های‌ همانند و یا نزدیک‌ فرهنگی‌ ـ اجتماعی‌ و یا منطقه‌ای‌ هستند.
پان به صورت پیشوندی به کار می‌رود و به همراه کلمات گوناگون، مفهوم عموم، همگانی، سراسر، کلی و طرفدار اتحاد عموم را می‌رساند. در سده نوزدهم بعضی از سیاست‌مداران اروپا با آوردن پیشوند پان به ابتدای کشور، ملت، مذهب یا زبان خود خواستند با گردآوردن مردم هم‌نژاد یا هم‌زبان یا هم‌دین زیر لوای یک قدرت، کشور یا دولت جدیدی را بنیانگذاری کنند.

● در جست‌وجوی خاستگاه نظریِ جنبش‌های پان
سرچشمه تئوریک جنبش‌های پان "معمولاً ناسیونالیسم است و در اصل جز این نیز نتواند بود. آوردن قید "معمولاً" به این دلیل است که گاهی اوقات مشاهده می‌شود که جنبش‌هایی با گفتمانی که از آن به پان یاد می‌شود از دل جنبش‌های چپ و سوسیالیست نیز بیرون می‌آید. این حرکت‌ها را شاید بتوان در بخشی به عنوان جنبش‌های غیراصیل پان که دارای خاستگاه بیرونی هستند، بحث کرد. ولی در کل برآمدن یک جنبش اصیل پان حاصل شعور و آگاهی ملی است که به ویژه در سده‌های اخیر در جوامع پیدا شده است. در ادامه نوشتار نشان خواهیم دید که از جنبش‌های جدایی‌خواهانه با ماهیت قومی ‌نمی‌توان با پیشوند پان یاد کرد و اگر کاربرد آن رایج است، غلط مصطلح و به واقع برای سهولت رساندن معناست. جنبش‌های پان معمولا همانند جنبش‌های ملی‌گرایانه ابتدا به صورت فرهنگی و ادبی و با تاکید بر مشترکات ساده و ابتدایی شکل می‌گیرند. برخی از آنها در ابتدا جدی گرفته نمی‌شوند، ولی اندک‌اندک با تهییج احساسات توده‌ای نیرومند می‌شوند. آنتونی اسمیت در گونه‌شناسی از ناسیونالیسم قائل به دو دسته است:
دسته نخست: ناسیونالیسم‌های سرزمینی که بر پایه الگوی غربی و مدنی شکل گرفته است(ناسیونالیسم مدرن).
دسته دوم: ناسیونالیسم‌هایی که قومی‌و تباری به شمار می‌رود(قومی‌در این جا به معنای ملی یا نژادی به کار رفته نه معنای معمول آن در زبان فارسی).
هر کدام از تقسیم‌بندی‌های بالا دارای دو شاخه هستند: جنبش‌های پیش از استقلال و جنبش‌های پس از استقلال.
در دسته دوم یعنی ناسیونالیسم قومی‌جنبش‌های پیش از استقلال جنبش‌هایی هستند که در پی جدایی از واحد سیاسی بزرگ‌تر و تاسیس ملت قومی ‌می‌باشند که از آن‌ها به ناسیونالیسم‌های "تجزیه یا آوارگی" یاد می‌شود.
جنبش‌های پس از استقلال در دسته دوم بر پایه الگوی قومی ‌و تباری از ملت بنا می‌شوند و در پی آنند که با الحاق خویشاوندان قومی‌ موجود در آن سوی مرزها گسترش یابند و با متحد ساختن دولت‌های همانند قومی ‌و فرهنگی، ملت بزرگتری به وجود آورند. این ناسیونالیسم‌ها اعاده‌گر و "پان" هستند(اوزکریملی، 1383:  218).
پس از دید اسمیت و گروهی از جامعه‌شناسان که نظر وی را تا اندازه‌ی زیادی تایید می‌کند جنبش‌های پان ریشه در ناسیونالیسم دارند اما نه هر ناسیونالیسمی، بلکه قرائتی از ناسیونالیسم که بر اساس "پیوندها" شکل گرفته. هر چند دسته‌بندی اسمیت خالی از اشکال نیست و برخی بر آن خرده گرفته‌اند قبول بخش‌هایی از آن با قبول نتایج برآمده از کلیت این تقسیم‌بندی ملازمه‌ای ندارد و چه بسا برخی از جنبش‌های پان از این تقسیم‌بندی خروج موضوعی داشته باشند.
اوج‌گیری حرکت‌های پان دلایل کم و بیش یکسانی داشت. آغاز کشاکش جهت تشکیل دولت‌های ملی در اروپا بر سر سرزمین‌ها و نیز نبود همپوشانی میان مرزهای ملت‌ها و حدود دولت‌ها در بسیاری از کشورها(اسمیت، 1383: 29) باعث رخ‌نمایی جنبش‌های پان گردید.
حرکت‌های پرشور و ناسیونالیستی که خواستار اتحاد همه سخنگویان یک زبان یا مذهب یا قومیت بودند(همانند پان اسلاویسم) و در برخی موارد نیز استعمار و توسعه طلبی ارضی کشورهای استعماری سبب تشکیل حرکت‌های ضداستعمار در قالب جنبشی پان گردید(پان ایرانیسم).

● نگاهی به حرکت‌های جهانی
پان ژرمنیسم؛ نخستین جنبش پان بود که در اروپا نمایان شد. «بحران ناشی از تصادم تجددخواهی و سنت‌طلبی در جامعه آلمان در سیاست‌های جدید و افراطی جناح راست مشهود گردید. شماری از گروه‌های فشار ملی گرا به حمایت از اهداف ملی‌گرایانه قد علم کردند و این گروه‌ها به عنوان پان – ژرمن با تمایلات ضدسوسیالیستی بر ملی‌گرایی قوی‌تری در آلمان تاکید می‌ورزیدند و برای غلبه بر انشعاب‌های اجتماعی و با هدف وحدت طبقاتی خواستار توسعه ارضی آلمان شدند»(اشپیگل فوگل، 1387:  1080).
آروزی بزرگ پان‌ژرمنیست‌های اروپا در بیرون و درون از آلمان با صدارت بیسمارک تا اندازه‌ی زیادی جامه عمل پوشید(1871میلادی). وی اراده‌ی سیاسی نیرومندی از خود در راه متحد ساختن آلمانی زبان‌های اروپا نشان داد. به این ترتیب نخستین جنبش پان با خاطره‌ی خوش و طعم پیروزی در صحنه ظاهر شد.
پان اسلاویسم؛ در واقع واکنشی بود که روس‌ها و اسلاوها در برابر پان‌ژرمنیسم از خود نشان دادند. این واکنش پس از جنگ‌های کریمه شدت بیشتری گرفت. پان اسلاویسم سیاستی است که از سوی تئوریسن‌های روس برای متحد کردن اسلاو تباران اروپای شرقی و مرکزی مطرح کردید و نخستین بار از سوی ج. هرکل در سال 1826 استفاده شد. پان اسلاویست‌های ایده سیاسی خود را در اروپا بر پایه منافع مشترک فرهنگی و سیاسی مردمان اسلاوتبار اروپا بنیانگذاری می‌کردند. در اوایل سده نوزدهم شهر پراگ به مرکز جنبش پان اسلاویسم برای اسلاوهای جنوبی تبدیل شد. در نخستین گنگره پان اسلاویسم در پراگ، آنان از خاندان‌ هابسبورگ که فرمانروایی بر امپراتوری اتریش-مجارستان را برعهده داشتند خواستار نظام فدرالی شدند(1848). ابتکار این کنگره از سوی یکی از فعالان اسلاو بنام Frantisek Palacky بود.
آنچه اندیشه پان اسلاویسم را برای جوامع اسلاو اروپا جذاب می‌کرد در درجه نخست موج ملی‌گرایی بود که بعد از انقلاب فرانسه جهان را در برگرفته بود و در درجه بعدی حجم گسترده تبلیغات روسیه در اروپا به ویژه بالکان. نتیجه این اقدامات خیزش مردمان صربستان و مونتنگرو علیه عثمانی بود که هر چند در سال 1875 با سرکوب شدید دولت عثمانی روبرو شد، ولی در سال‌های بعدی موجب استقلال بالکان از عثمانی گردید.
 غالبا پان اسلاویسم که در برگیرنده ناسیونالیسم صرب نیز می‌باشد تا اندازه‌ای زیادی از خشونت بهره‌مند بوده است. ترور شاهزاده اتریش- مجارستان ارشیدوک فرانسوا فردیناند در 1914 از سوی یک جوان صرب آتش جنگ جهانی نخست را برافروخت. گاورلیو پرنسیپ از صرب‌های جوان بوسنی و عضو انجمن مرگ یا اتحاد صربستان به تحریک سرهنگ دیمیتریویچ رئیس سرویس‌های امنیتی صربستان به نشانه اتحاد همبستگی اسلاوهای جنوبی و الحاق بوسنی به صربستان دست به این کار زد(مقصودی، 1388:  46) که پیامدهای بسیار متفاوت‌تر از اهداف اولیه پان اسلاویست‌ها را در برداشت.
پان‌ترکیسم؛در پایانه‌های سده نوزدهم و آغازه‌های سده بیستم در میان تاتارهای کریمه و به عنوان یک واکنش در برابر پان اسلاویسم از سوی کسانی چون اسماعیل گاسپرینسکی(1851-1914) و سپس یوسف آغچورا(1876-1935) مطرح شد. تاتارهای مسلمان روسیه به ویژه تاتارهای کناره ولگا و کریمه در نضج و پیدایش پان‌ترکیسم نقش فعال و تعیین کننده داشتند و در آغاز بیشتر از ترک‌های عثمانی نسبت به این ایده تمایل نشان می‌دادند(انتخابی، 1372 : 79). در این میان شاید فشار ناسیونالیست‌های روس بر مسلمانان این نواحی که نود درصدشان از ترکان تشکیل می‌شدند، بی تاثیر نبود.
از سوی بسیاری افزون بر فاکتور پان‌اسلاویسم، صهیونیسم را نیز در تشکیل پان‌ترکیسم بی‌تاثیر ندانسته‌اند. سه تن از بزرگ‌ترین خاورشناسان اولیه که اندیشه پان‌ترکیسم را برای ترک‌ها مطرح کردند از یهودیان اروپا بودند. آرمینوس وامبری نخستین تیرهای قدرتمند پان‌ترکیسم را از ترکش رها کرد و نخستین بار آن‌ها را با مفهومی ‌به نام توران آشنا نمود. وی مشاور برخی از سیاستمداران ترک در دوره تنظیمات بود و از این طریق بر نخبگان عثمانی تاثیر گذاشت(پیشین: 77). آرتور لملی دیوید و لئون کوهن نیز از دیگر مورخان یهودی تبار به شمار می‌رفتند که برای ترکان فرضیه و تاریخ می‌نوشتند و آنان را برای مجد عظمت ترکستان ترغیب می‌کردند. نقش یهودی‌تباران(یا دونمئه‌ها) کمیته اتحاد و ترقی که ریشه در سالونیک داشتند در کشتار ارامنه و حمایت سایر محافل یهودی از این کشتار موضوع قابل توجهی است.(سلطانشاهی، 1387:  97)
برخی پان‌ترکیسم روند را دسیسه‌ای می‌دانند که از سوی محافل صهیونیستی برای ایجاد جنگ داخلی میان ترک‌ها و اعراب عثمانی پدید آمد. زیرا پان عربیسم نیز به نوبه خود واکنشی در برابر پان‌ترکیسم بود. اختلاف اعراب و ترک‌ها به جنگ داخلی و کشمکش کشید و از این رهگذر عثمانی تضعیف و اورشلیم به واسطه انگلستان در اختیار یهودیان گذاشته شد(پیشین: 74).  
پان عربیسم؛ پاسخی بود به تندروی ترکان جوان. پس از سال‌های 1900 ترکان جوان آرام آرام تاکید بر هویت ترکی امپراتوری عثمانی را پررنگ‌تر کردند. چیزی که پیش از آن سابقه نداشت. مردمان شهرنشین عثمانی در گذشته به هیچ وجه دوست نداشتند، ترک خطاب شوند و از این موضوع به شدت احساس ناراحتی می‌کردند و این چیزیست که از آن به 700 سال ترک‌ستیزی و تحقیر زبان ترکی توسط عثمانیان نام برده می‌شود(منصوری، 1387:  684) دولت‌مردان عثمانی نیز هرگز سعی نمی‌کردند دولت خود را یک حکومت صرفا ترکی جلوه دهند. هویت این حکومت هویتی بود که در درجه نخست اسلامی‌ و سپس عثمانی می‌بود. یک امپراتوری که از ملت‌های گوناگون تشکیل شده است و همگی زیر لوای خلیفه زندگی می‌کنند. واکنش حالت افندی سفیر عثمانی به هنگام استقبال از وی هنگامی‌که از او با عنوان سفیر ترک نام برده می‌شود نشانگر نمونه بارز این طرز تفکر است(منصوری: 702 ؛ انتخابی:  80). ولی اکنون با بارز شدن هویت ترکی امپراتوری عثمانی اعراب که پیام‌آور اسلام برای ترکان بودند، در واقع به هیچ شمرده می‌شدند و این چیزی نبود که غرور اعراب بتواند آن را تحمل کند و لورنس انگلستان نیز در برابر آن بی‌واکنش باقی بماند!
در زاویه جدیدی که این نوشتار ترسیم می‌کند، همانطور که دیدیم جنبش‌های پان همچون مهره‌های دومینو، پیوستگی خاصی به یکدیگر دارند و برآمدنِ هر یک سبب خیزش دیگری شده است. پان‌ژرمنیسم، محرک اسلاوها می‌شود و ترک‌هایی که در بین اسلاوها زندگی می‌کنند در برابر آن واکنش خود را به صورت پان‌ترکیسم بروز می‌دهند. اعرابی که در امپراتوری عثمانی می‌زیستند نتوانستند در برابر تغییر ماهیت عثمانی سکوت نمایند و در قالب پان‌عربیسم در برابر پان‌ترکیسم قیام کردند.
ولی آیا پان‌ایرانیسم؛ نیز از این قاعده پیروی می‌کند یا از آن برکنار است؟ یعنی آیا پان‌ایرانیسم معلول هر یک از این جریان‌ها می‌تواند باشد یا جریانی مستقل به شمار می‌رود؟
پان‌ایرانیسم در معنایی که دکتر محمود افشار یزدی به کار برده است یعنی معنای فرهنگی همان گونه که خود نیز ذکر می‌کند و دکتر حمید احمدی در مقدمه خود بر کتاب "پان ترکیسم یک قرن در تکاپوی الحاقی‌گری" به درستی بر آن انگشت گذارده است جریانی است که در واکنش به پان‌تورانیسم به وجود آمده است. در رویکرد صرفا فرهنگی که محمود افشار موجد آن شناخته شده است پان‌ایرانیسم در برابر خطر زرد و در مواجهه به پان‌تورانیسم و تا حدودی ادعاهای جدید اعراب شکل گرفت و در  این معنا نیز فراتر از نظریه‌های ادبی و فرهنگی نرفت.

● دیدگاه دکتر حمید احمدی در مورد ملی‌گرایی در خاورمیانه
از دید دکتر احمدی در خاورمیانه در یک زمان خاص میان سه نوع ملی‌گرایی چالش‌هایی به وجود آمد. در این میان ملی‌گرایی ایرانی به علت وجود خاک و سرزمین مشخص انرژی خود را صرف نوسازی، پیشرفت و توسعه کشور نمود، ولی ملی‌گرایی ترک و عرب به دلیل این که هنوز مرزهای سرزمینی ملت‌ها و دولت‌هایشان کاملا روشن نشده بود و در این زمینه میان اعراب و ترک‌ها – وارثان امپراتوری عثمانی-  اختلافاتی وجود داشت رنگ و جلوه "پان و الحاق‌گرایی" به خود گرفت و در عین حال رفته رفته تندتر و افراطی‌تر شد، اما به سبب تفاوت شرایط در ایران، ناسیونالیسم ایرانی معقول‌تر و معتدل‌تر پیش می‌رفت و جنبه‌های رمانتیک آن در حداقل بود. وی همچنین یادآور می‌شود که ملی‌گرایی ایرانی ماهیت قومی ‌نداشت که در پی ایجاد دولتی جدید از دل یک امپراتوری بزرگ‌تر باشد، بلکه نوعی بیداری آگاهی ملی بود که به شکل فرهنگی و سپس سیاسی در میان اقشار مختلف مردم ایران دستکم از هزار سال پیشتر وجود داشت. همین تفاوت ماهوی، ملی‌گرایی ایرانی را به سوی نوسازی و میانه‌روی و دو گروه دیگر را به سوی فروپاشی و تندوری سوق داد. به همین دلیل ملی‌گرایی در ایران تلاش خود را صرف مبارزه با استعمار خارجی و استبداد در داخل معطوف نمود(احمدی، 1382 : پیشگفتار).
این قرائت از ناسیونالیسم که در دوران پهلوی در کشور ما دست کم بخشی از دیدگاه رسمی‌ دولت را تشکیل می‌داد با مدل نمودارگونه‌ای که آنتونی اسمیت در مسیر اصلی شکل‌گیری ملت‌ها مطرح کرده است(اوزکریملی:  219) تطبیق دارد. اگر بخواهیم الگوی وی را با روند ناسیونالیسم دولتی در ایران تطبیق دهیم باید به زیر زیر فرمول بندی کنیم.
ناسیونالیسمی‌که از سوی دولت در ایران رواج داده می‌شد(از زمان رضاشاه تا سال 1357 خورشیدی) هیچگاه اعاده‌گر و پان نبوده است. این نوع ناسیونالیسم همان گونه که اسمیت اشاره می‌کند از سوی «نخبگان» از بالا هدایت می‌شد و با ادغام «دیوان سالارانه» و بر اساس ناسیونالیسم مدنی/مدرن و بنیاد شده بود. در حالی که ناسیونالیسم تباری که حاوی جنبش‌های پان می‌باشد، از سوی قوم‌های عمودی، بسیج محلی و از پایین با هدایت "روشنفکران ملی" رواج داده می‌شود. در کشور ما هر چند در دوران پهلوی قرائتی از ناسیونالیسم تا اندازه‌ای ایدئولوژی رسمی‌ دولت به شمار می‌رفت ولی هرگز پان‌ایرانیسم به صورت رسمی ‌در گفتمان دولت جایی نداشت.  

● پان‌ایرانیسم سیاسی در ایران
در معنای سیاسی شاید بتوان این گونه نگریست که پان‌ایرانیسم معنایی قدیم بود که در کالبد واژه‌ای جدید وضع گردید و واکنشی بود در برابر اشغال سرزمین‌های ایران از سوی استعمار به ویژه روسیه. جدایی 17 شهر قفقاز تاثیر عمیقی در جامعه ایران به خصوص نخبگان و دیوان‌سالاران گذاشت و به عبارتی برخورد با روس، ایرانیان را از تعطیلات تاریخی بیرون کشید و در برابر حوادث دنیای جدید قرار داد. نخستین بار عباس میرزا در دارالسلطنه تبریز متوجه چنین غفلتی شد(طباطبایی، 1386 : 134) و از آن پس باز پس‌گیری این سرزمین‌ها دست کم در میان بخش بزرگی از نخبگان ایران به آرمان و آرزوی ملی تبدیل شد. روند خُرد شدن ایران به سرزمین‌های کوچکتر در شرق و غرب و شمال رفته‌رفته این احساس را تقویت کرد و ایرانیان با پروراندن آرزوی دست‌یابی به سرزمین‌های مادری خود روزگار گذراندند.
این نوع پان‌ایرانیسم می‌باید تا بیست شهریور 1320 برای تبلور سیاسی و تبدیل شدن به یک جنبش خود جوش سیاسی و اجتماعی صبر می‌کرد. در سال 1326 محسن پزشک‌پور به همراه دوستان خود مکتب پان‌ایرانیسم را پایه‌گذاری کرد. از این تاریخ به بعد بود که در معنای سیاسی تبلور یافت و نام رسمی ‌اندیشه‌ای شد که از دهه‌های پیش در ذهن نخبگان ایرانی وجود داشت. در این رویکرد پان‌ایرانیسم نتیجه و معلولِ "حرکت‌های استعمار روس و انگلیس در ایران" بود و نه واکنشی نسبت به پان‌تورانیسم آن گونه که محمود افشار آورده بود.

● بهره سخن و جمع‌بندی
برخلاف تصور رایج که معمولا از گروه‌های جدایی خواه با پیشوند "پان" یاد می‌شود، بر مبنای تقسیم‌بندی و تئوری آدام اسمیت، اطلاق این عنوان بر حرکت‌های نام برده دارای خلاء و اشکال نظری است؛ زیرا همانطور که گذشت جنبش‌هایی که بر اساس الگوی قومی‌ شکل می‌گیرند یعنی دسته نخست و پیش از استقلال در زمره ناسیونالیسم‌های "آوارگی یا تجزیه" قرار دارند ولی جنبش‌های "اعاده‌گر و پان" در همین دسته و پس از استقلال شکل می‌گیرند. بنابراین برای یادکرد از این حرکت‌ها که در جوامع مختلف از جمله ایرلند، اسپانیا، ترکیه و. . .  وجود دارد همان عنوان تجزیه‌طلب یا جدایی‌خواه از نظر علمی ‌مناسب خواهد بود.
جنبش‌های پان همچون مهره‌های دومینو با جنبش قبلی خود در ارتباط بوده‌اند و تحت تاثیر جنبشی دیگر به وجود آمده‌اند. پان‌ژرمنیسم، پان‌اسلاویسم، پان‌تورانیسم، پان‌عربیسم هر یک واکنشی به جنبش‌های پیشین بوده است اما در مورد پان‌ایرانیسم می‌توان از دو زاویه نگریست.
یکم؛ پان‌ایرانیسم فرهنگی و ادبی که محمود افشار یزدی منادی آن بود و به گفته خود وی در واکنش به پان‌تورانیسم شکل گرفت. ولی این نوع پان‌ایرانیسم چندان دوام نیاورد و دیگر وجود خارجی ندارد.
دوم؛ پان‌ایرانیسم سیاسی که با یورش متفقین به ایران و اشغال کشور از سوی روس و انگلیس پس از جنگ جهانی دوم پا به عرصه گذاشت. این جنبش واکنشی بود به تجزیه سرزمین‌های ایرانی در 200 سال گذشته از سوی استعمار و با یورش دگرباره دولت‌های بیگانه به ایران در شهریور 1320 شروع به حرکت نمود. این نوع پان‌ایرانیسم ذاتا واکنشی نسبت به سایر حرکت‌های پان نبود و طرف حساب خود را استعمار یا امپریالیسم دانسته و اندیشه پیوند را زنده نگه می‌داشت و خویشتن را ادامه دهنده جریان‌های ملی پیش از خود می‌دانست.
سالار سیف‌الدینی
SalarseyF@Gmail. com
● بن مایه‌ها
کتاب‌ها؛
1) احمدی، دکتر حمید (1382)؛ پان ترکیسم یک قرن در تکاپوی الحاقی‌گری، نشر نی.
2) اسمیت، آنتونی (1383)؛ ناسیونالیسم: نظریه ایدئولوژی تاریخ، منصور انصاری، موسسه مطالعات ملی.
3) اوزکریملی، اوموت (1383)؛ نظریه‌های ناسیونالیسم؛ محمدعلی قاسمی، موسسه مطالعات ملی.
4) سلطانشاهی، علیرضا (1384)؛ پان‌ترکیسم و صهیونیسم، موسسه مطالعات ملی.
5) بختیاری، دکتر شهلا (1385)؛ حزب پان‌ایرانیست به روایت اسناد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
6) طالع، دکتر هوشنگ (1382)؛ تاریخچه مکتب پان‌ایرانیسم، انتشارات سمرقند.
7) طباطبایی، سیدجواد (1386)؛ مکتب تبریز، انتشارات ستوده.
8) اشپیگل فوگل، جکسن (1387)؛ تمدن مغرب زمین، محمدحسین آریا، امیرکبیر.
9) منصوری، فیروز (1387)؛ مطالعاتی دربار تاریخ زبان و فرهنگ آذربایجان، هزاره.
مقالات؛
10) انتخابی، نادر (1372)؛ از عثمانی‌گری تا تورانی‌گری، نگاه نو16 ، تهران، صص 101-68
11) مقصودی، دکترمجتبی؛حیدری، شقایق(1388)؛ دگرگونی مفهوم تروریسم، اطلاعات سیاسی-اقتصادی 259 -260، تهران، صص 3655.
12) یزدی، دکتر محمود افشار (1324)؛ قلمرو زبان‌ فارسی‌، مجله آینده8 
برداشت از این تارنگار، تنها با یادکرد از نام نویسنده و نام روزنامک امکان پذیر است.
http://rouznamak.blogfa.com/post-636.aspx

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سروده زیبای درجای جای خاک وطن فر ایزدیست از سرور ر (پ) طلایی

درجای جای خاک وطن فر ایزدیست باشد که یادمان نرود نیک نامی اش ایران به بارگاه فلک فخر میدهد من وارث تمامی فرهنگ مانی اش جمعی به نام شیخ ریاکا...